Abstract:
ملا محسن فیض کاشانی (996ـ1077ق) از اندیشمندان بزرگ امامیه در دورۀ دوم حکومت صفویه در ایران است که تحتتأثیر دو نگرش حکمی صدرایی و حدیثی است. او با تکیه بر روایات اهل بیت(ع) و با محوریت فضیلت مطرح در حکمت اسلامی، به ارائۀ اندیشهاش در باب سیاست پرداخته است. بر این مبنا، پرسش اصلی این نوشتار این است که فیض کاشانی سیاست و زندگانی سیاسی را چگونه میبیند؟ یافتههای پژوهش که حاصل متنپژوهی نظریهمحور و دادههای کتابخانهای است، بیانگر این است که دلبستگی حقیقی فیض را مکتب اهل بیت و پیروی از راه و روش آنان یعنی فضیلتگرایی تشکیل میدهد. لذا بر مبنای نگرش حکمی (فلسفۀ سیاسی) فضیلتمحور و شرعی (قرآن و سنت اهل بیت) و با توجه به شرایط زمانۀ خویش، در پی تثبیت قدرت فکری و سیاسی تشیع بهعنوان اسلام حقیقی است.
او بر همین مبنا، سیاست را فضیلت و محور هدایت و تربیت انسانها برای رسیدن به سعادت حقیقی میداند. از دید او، سیاست مبتنی بر فضیلت با عقل و شرع موافقت تام دارد و اطاعت آن رواست، ولی چنانچه فضیلتمحور نباشد در تعارض با خرد سلیم و شرع الهی قرار گرفته در نتیجه، اجتناب از آن ضروری است. بر همین اساس، زندگی اجتماعی انسان نیاز به قانون و مجری دارد و این قانون همان شرع الهی است و مجریانش فضیلتگرایان بزرگ یا نمایندگان شرع یعنی پیامبران و اماماناند. بنابراین، حکومت مطلوب فیض حکومت فضیلتمحور است که از طریق تحقق سیاست فاضله عملی میگردد و رهبر در چنین حکومتی پیامبر یا امام منصوص و منصوب الهی است. اما در زمان غیبت امام معصوم، تحقق این نیاز در گام اول و با فراهم شدن شرایط بر عهدۀ عالمان حقیقی و فاضل است و در گام دوم، پادشاهی فاضل یا عادل دینمدار مورد تأیید اوست.
Mullah Mohsen Faiz-e-Kashani (996-1077 AH) is one of the great Imami thinkers in the second period of the Safavid dynasty in Iran, who is influenced by two views of Sadra and Hadith’s philosophy. He has presented his thoughts on politics by relying on the traditions of the Ahl al-Bayt (PBUT) and focusing on the virtues of Islamic philosophy. Thus, the main question of this article is how Feyz-e-Kashani regards politics and political life? The findings of this research, which is the result of theoretical-oriented textual research and library data, show that Feyz’es real devotion derives from the school of Ahl al-Bayt and following their way, which is virtuism. Therefore, based on the virtue oriented and Islamic canonical (Quran and the tradition of Ahl al-Bayt (PBUT)) philosophical views (political philosophy) and based on the conditions of his time, tried to reinstate the political and intellectual powers of Shia as the true Islam.
On this basis, he regards politics as a virtue and the principle of guiding and educating human beings to achieve true prosperity. According to Feyz, a policy based on virtue is in complete agreement with logic and the law of God and obeying it is admissible, but if it is not virtue oriented, it is in conflict with human’s logic and the law of God. Therefore, it is necessary to avoid it. Accordingly, society needs a law and an administrator. this law is the law of God, and its administrators are the great virtuists or representatives of these law, who are, prophets and imams. Therefore, the desirable government for Feyz is a virtue oriented one which is achieved through a virtuous policy; and the leader of this government is a prophet or a God-chosen Imam. But during the absence of Imam, the fulfillment of this need is first upon the true and virtuous scholars and then upon a virtuous and just ruler who is accepted by the scholars.
Machine summary:
محمدمحسن فیض کاشانی، محقق، حکیم، فقیه و اندیشمند بزرگ ایرانی شیعی در عصر صفوی بر مبنای جهاننگری تشیع امامیه و مقتضیات عصر خویش نهتنها به بازنگری در متون و اندیشههای اسلامی و دینی در راستای شناخت حقیقی اسلام گام نهاد که نمونۀ برجستۀ اقدام او از این حیث بهویژه کتاب ارزشمند المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء (فیض کاشانی، 1372) است، بلکه در عرصههای گوناگون پژوهش، تدریس و مبارزات سیاسی و اجتماعی خویش، شعار بازگشت به حقیقت دو ثقل بنیادین اسلام یعنی قرآن و سنت و سیرۀ اهل بیت(ع) را برای بازاندیشی حقیقی دین اسلام مطرح ساخت كه این مهم نیز بیش از همه در آثار مدون آن عالم بزرگ چون الصافی فی تفسیر القرآن و الوافی تجلی یافته است.
این مجری در عرصۀ زندگی اجتماعی حکومت نام دارد که وجود آن برای تدبیر جامعه ضروری است؛ زیرا به تعبیر او، سیاست و تدبیر اجتماع انسانها حتی اگر از طریق تعصب و زور هم باشد ضروری است (فیض کاشانی، بیتا ب: 176).
ج. حكومت عالمان دین: فیض کاشانی همچون غزالی علمای دین را یكی از عاملان سیاست بهمعنای استصلاح و ارشاد جامعه بهسوی کمال و سعادت میداند (غزالی، 1364: ج۱، ۲۲)؛ با این تفاوت كه غزالی سیاست و استصلاح جامعه را از امور دنیوی قرار داده و علما و فقهای دین را نیز به علمای دنیا الحاق كرده و وظیفۀ آنها را علم به قوانین و طریق سیاست دانسته و معتقد است كه آنها در واقع معلم سلطان و مرشد به طریق سیاست خلق در ضبط و انتظام آنها میباشند (همان: ج1، 22) درحالیكه در نگاه فیض، علمای برخوردار از دانش ظاهر (فقه) و باطن (حکمت و عرفان) میتوانند بر جامعه حکومت کنند و سیاست فاضله را در حد توان تحقق بخشند.