Abstract:
یکی از راه حلهای جایگزین حل و فصل اختلافات و کاستن از حجم پروندههای کیفری و جلوگیری از اطاله دادرسی در حقوق جزای اسلامی، بکار بردن ساز و کارهای حل و فصل غیرقضایی نظیر: اصلاح ذات البین، حکمیت، شفاعت است. اگرچه مشروعیت این امور در حقوق اسلامی و در آیات و روایات بسیاری مورد تایید قرار گرفته است؛ لیکن اکثریت فقها به جواز برخی سازو کارها مانند شفاعت در جرائم تعزیری قائل شده و شفاعت در حدود را نپذیرفتهاند. مقنن با توجه به مبانی فقهی و روشهای جایگزین حل اختلافات به جهت زدودن آمار کلان پروندههای کیفری، با طرح یک تقنینی فرآیند میانجیگری را در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 مورد پذیرش قرار دهند؛ بنابراین ضروری است در خصوص گسترش کاربرد یا عدم کاربرد این سازوکارها در کاهش میزان دادرسیها و حجم پروندههای قضایی تحقیق و اظهار نظر شود و به این سوال پاسخ داده شود: آیا ساز و کارهای حل و فصل غیرقضایی دعاوی کیفری ظرفیت استفاده در حقوق جزای اسلامی را دارد؟ این تحقیق از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و در آن از کتب فقهی و حقوقی و مقالات داخلی و خارجی در چارچوب نظم قضایی جمهوری اسلامی ایران، فیشبرداری شده و به روش کتابخانهای تنظیم و تدوین شده است.
Machine summary:
» (همان )؛ بنابراین ، تنها حکمی که ممکن است سعادت هر دو دسته از مردم [بزه دیده و بزهکار] را با توجه به اینکه غالباً از دسته دوم هستند، تأمین کند، همان قصاص به انضمام جواز عفو و گذشت است ؛ به این ترتیب ، هر ملّتی که از نظر اخلاقی و تربیت اجتماعی به ترقّیات کافی نائل گردد، طبعاً به حکم عفو عمل خواهد کرد (و البته اسلام هم کوشش فراوانی در راه رسیدن به یک تربیت عالی اجتماعی مبذول داشته و میدارد) و ملت هایی که دارای انحطاط اخلاقی هستند و نعمت های الهی را کفران ١١ میکنند، به حکم قصاص باید در آنها عمل کرد و در عین حال ، عفو هم در حقّ آنها جایز است (سوره آل عمران ، آیه ١٣٤؛سوره اعراف ، آیه ١٩٩؛سوره مائده ، آیه ١٣؛ سوره حجر، آیه ٨٥)؛ بنابراین ، با پذیرش حقّ آشتی، مصالحه و ترغیب بزه دیده در به کارگیری و استفاده از این حق ، افزون بر تلاش در تقویت سجایای انسانی و ارزش های اخلاقی، کارآیی کیفر به عنوان مؤثرترین ابزار، نفی میشود و ضمن بیان مطلوب نبودن مجازات ، گرایش به حلّ و فصل دعاوی خارج از جریان دادرسیهای رسمی به روشنی اظهار میشود(صادقی، پیشین ، ١٦٠).