Abstract:
در میان بهائیان، عبدالبهاء شخصیت فو قالعاد های دارد و نوعا اعتبارش از بهاءالله
بیشتر است. عبدالبهاء بارها خود را عبد پدر خود (بهاءالله) خطاب کرده و از میان تمام
القاب، لقب عبدالبهاء را انتخاب کرده است. آنچه از معنای عبد فهمیده م یشود،
اطاعت محض و سرسپردگی به معبود است.
بااین حال، در سیرۀ او موارد بسیاری از نقض عبودیت را مشاهده میکنیم. در این مقاله
ابتدا به بحث عبودیت عبدالبهاء پرداخته شده و سپس به خودمحوری های عبدالبهاء
در اضافه کردن تعالیمی که در کتب و سیرۀ بهاءالله نبوده است، اشاره شده است. در این
تحقیق، تناقض های بین سخنان عبدالبهاء و بهاءالله در تعالیمی چون تحری حقیقت،
تطابق دین با علم و عقل، تساوی حقوق رجال و نساء و همچنین بحث بیت العدل
مورد بررسی قرار گرفته است.
تمیز عبد البهاء لدی البهائیین، بشخصیة طارئة وسمعة أقوی من بهاءالله نوعا ما. کان عبد البهاء
یطلق علی نفسه مرارا صفة عبد أبیه )بهاءالله( وقد أصر علی اختیار لقب عبدالبهاء من بین کل
الالقاب. ما یفهم من معنی العبد هی الطاعة الخالصة والانقیاد المحض للمعبود. لکننا وبالرغم
من کل ذلک نلاحظ فی سیرته موارد کثیرة من نقض العبودیة لدیه. وقد تناولت هذه المقالة فی
البدایة موضوع عبودیة عبدالبهاء ومن ثم تمت الاشارة فیها الی حالات اعتداد عبدالبهاء بنفسه
فی إضافة تعالیم تخصه فی کتب و سیرة بهاءالله. وقد تم فی هذا البحث دراسة التناقضات بین
کلمات عبدالبهاء و بهاءالله فی تعالیم من قبیل تحری الحقیقة، وتطابق الدین مع العلم والعقل،
والتساوی فی حقوق الرجال والنساء وکذلک فی موضوع بیت العدل .
Among the Baha’is, Abdu’l-Baha has an extraordinary personality and is typically more
credible than Bahau’llah. Abdu’l-Baha has repeatedly referred to himself as the “servant
of his father “and so has chosen the title’ Abdu’l-Baha. -What is understood from the
meaning of Abd (servant) is pure obedience and devotion to God ( here his father). However,
during his life we see many instances of obedience violations!
In this article first we study the Abdu’l-Baha’s obedience, and then survey Abdu’l-Baha’s
self-centeredness in adding teachings that were not found in Bahaullah’s books and traditions.
In this study, the contradictions between the words of Abdu’l-Baha and Bahau’llah,
in teachings such as the seeking for truth, the conformity of religion with science and reason,
the equality of the rights of men and women, and the discussion of the establishment
of the Universal House of Justice have been examined.
Machine summary:
در این تحقیق، تناقضهای بین سخنان عبدالبهاء و بهاءالله در تعالیمی چون تحری حقیقت، تطابق دین با علم و عقل، تساوی حقوق رجال و نساء و همچنین بحث بیتالعدل مورد بررسی قرار گرفته است.
بهائیان هم انتخاب این لقب را نوعی تواضع و فروتنی ایشان در مقابل بهاءالله میدانند و ازاینجهت اعتبار فوقالعادهای برای ایشان قائل هستند؛ اما با مطالعۀ زندگی عبدالبهاء میبینیم که ایشان در مواضع مختلف در مقابل کلام بهاءالله کلامی مغایر با آموزهها و عقاید او ایراد کرده و باوجوداینکه اجازۀ صدور احکام به او داده نشده، تعالیم جدیدی را که اصلاً بهاءالله به آنها معتقد نبود، وضع کرده است.
باوجودیکه عبدالبهاء تحری را به پدر نسبت میدهد، اما بهاءالله، معبود عبدالبهاء، در جاهای مختلف تحری حقیقت را تخطئه میکند و به پیروان خود دستور میدهد كه جویندگان راه حق از شنیدن گفتارها و خواندن نوشتههای مخالفان، چه جاهل باشند و چه عالم، خودداری كنند.
اینک با بررسی این سخنان بهاءالله و سخنان فرزندش، عبدالبهاء، چنین سؤالاتی پدید میآید: 1- اگر بهاءالله مبدع تعلیم «تحری حقیقت» است، چرا این دستورهای متناقض را داده و بهجای هموارکردن راه تحری حقیقت، موانعی را برای آن ایجاد کرده است؟ 2- آیا مفهوم تحری حقیقت در نظر عبدالبهاء و پدرش متفاوت است؟ 3-1-1.
میبینیم که به دستور بهاءالله برای رشد و رسیدن به علم حقیقی باید از همۀ علومی که بین مردم رایج است، فاصله گرفت، درحالیکه عبد ایشان، عبدالبهاء، برای کشف حقیقت تأکید بر علم میکند و این تناقض، جای تأمل دارد.