Abstract:
تصوف به مثابه یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصول، قواعد و تعالیم آن دارای آیین خاصی بوده که صوفیه ملزم به رعایت آن بودهاند. تصوف به موازات تغییرات سیاسی و اجتماعی، فراز و فرودهایی داشته و دارای گرایشها و شاخههای بسیاری بوده است، اما با همة گستردگی، همچنان میتوان آن را به عنوان یک گفتمان فوکویی در نظر گرفت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ تطبیقی در پی کشف کارکردها، ساختار و تشریح مقولة قدرت در تصوف بر پایة نظریة گفتمان قدرت فوکو است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تصوف دارای کارکرد دوگانه است؛ از یکسو نوعی انضباط عمومی به وجود میآورد، آزادی فردی را تحت شعاع قرار میدهد و تعالیم آن، گزارههای قدرت را تقویت و تثبیت میکند؛ از سوی دیگر تصوف اگرچه درون اِپیستمة (معرفت و آگاهی) زمانة خود قرار دارد، در برخی مواقع میتواند دامنة معرفت عمومی را گسترش داده و به عنوان یک گفتمان رقیب در برابر گفتمانهای دیگر از جمله نهادِ قدرتِ حاکم مطرح شود و با توزیع قدرت و ثروت، تا حدودی هرچند اندک از خودکامگی نهادهای موازی و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.
Sufism, as a social institution, has great importance in the history of Iran. Its principles, rules and teachings refer to special rituals that Sufis have to obey them. Along with political and social changes, Sufism has had its ups and downs, and many tendencies and branches have been formed in it. But for all its breadth, it can be considered as a Foucauldian discourse. By employing analytical-comparative method, the present study seeks to assess the function and structure of power in Sufism based on Foucault's theory of power discourse. The results of the study show that Sufism has a dual function. On the one hand, it creates a kind of public discipline, affects the individual freedom, and its teachings reinforce and establish the propositions of power. On the other hand, it can sometimes expand the scope of general knowledge, challenges, as a rival discourse, the other discourses including the sovereign power discourse. In this way, Sufism can reduce, albeit slightly, the despotism of parallel institutions, especially the sovereign one, by distributing power and wealth.
Machine summary:
نتايج اين پژوهش نشان ميدهد که تصوف داراي کارکرد دوگانه است ؛ از يک سو نوعي انضباط عمومي به وجود ميآورد، آزادي فردي را تحت شعاع قرار ميدهد و تعاليم آن ، گزاره هاي قدرت را تقويت و تثبيت ميکند؛ از سوي ديگر تصوف اگرچه درون اپيستمۀ (معرفت و آگاهي) زمانۀ خود قرار دارد، در برخي مواقع ميتواند دامنۀ معرفت عمومي را گسترش داده و به عنوان يک گفتمان رقيب در برابر گفتمان هاي ديگر از جمله نهاد قدرت حاکم مطرح شود و با توزيع قدرت و ثروت ، تا حدودي هرچند اندک از خودکامگي نهادهاي موازي و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.
اين نهاد اجتماعي از بدو شکل گيري با بهره گيري از تعاليم خاص خود در پي تثبيت گزاره هاي قدرت بوده است و با تأثير از شرايط اجتماعي ـ مذهبي ـ سياسي، به صورت يک گفتمان قدرتمند درآمده و در معادلات اجتماعي ـ مذهبي ـ سياسي سراسر تاريخ ايران نقش برجسته اي داشته است .
به دلايل متعدد از جمله شناخت بهتر تاريخ اجتماعي ـ سياسي ايران ، تبيين تأثيرات مثبت و منفي فرايند تثبيت گزاره هاي قدرت و تأثير عرفان و تصوف بر زبان و ادبيات فارسي، بازخواني تاريخ عرفان و تصوف بر مبناي نظريه هاي جديد يکي از نيازهاي مهم مطالعات ادبي است .
Dar-āmadī bar Nazarīye-ye Adabī Jadīd va Adabīyāte Kelāsīk (Modern Literary Theory and Ancient Texts An Introduction).