Abstract:
در تلقی کانتی، امر والا در شیء بیصورت یافت میشود که در بیکرانگی قابل تصور است. وقتی انسان در برابر عظمت و شکوهمندی یک کوه رفیع و با صلابت یا بزرگی و پهناوری یک دریا قرار میگیرد، حکم به والایی میکند و احساسی تحسینآمیز توأم با ناتوانی و هراس (خوف و رجا) به او دست میدهد. از نظر کانت، برای چنین حکم و احساسی، انسان به قابلیت ذهن و پرورش یافتن آن نیاز دارد. در مثنوی و غزلیات شمس، عناصر بیکران و پر عظمت هستی، مانند آفتاب، دریا، کوه و... بسامد زیادی دارند و مولانا با این امور با نوعی احساس احترام و تحسین و در عین حال عجز و هراس مواجه میشود. همچنین او نقش مخاطب آشنا را در فهم امور والا بسیار تاثیرگذار میداند. این مقاله به تحلیل امر والا در غزلیات شمس و مثنوی در پرتو آرای کانت میپردازد.
In Kant's view, the Sublime is found in an object that is conceivable in infinity. When a man stands in front of the majesty and glory of a high mountain or magnitude and greatness of a sea, he rules greatly and it gives him an admirable feeling along with helplessness and fear (hope and fear). According to Kant, for such a feeling, man needs the ability of the mind to cultivate it. In Masnavi and Diwan-e Shams, the infinite and majestic elements of the universe, such as the sun, the sea, the mountain, and so on have a high frequency and Rumi encounters these with a sense of respect and admiration, while being helpless and fearful. He also considers the role of the familiar audience to be very influential in understanding the sublime concepts. The present paper analyzes the Sublime in Masnavi and Diwan-e Shams from Kant’s point of view.
Machine summary:
تحليل امر والا در غزليات شمس و مثنوي مولانا با الهام از نظريۀ کانت در باب امر والا فرزاد بالو دانشيار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه مازندران ، مازندران ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٦/١٢/٠٤ تاريخ پذيرش : ١٣٩٧/٠٨/١٥) چکيده در تلقي کانتي، امر والا در شيء بيصورت يافت ميشود که در بيکرانگي قابل تصور است .
وجود ويژگيهايي چند در آثار و احـوالش ، ايـن فرضـيه را تقويت بخشيده است که با زيباييشناسي افلاطوني پيونـد عميـق تري دارد، امـا پـژوهش حاضر، برخلاف ديدگاه متعارف و غالب بر آن است تا از منظرآراي زيباييشناسانه کانت که در کتاب نقد قوة حکم آمده است به تحليل امر والا در غزليات شمس و مثنوي مولانـا بپردازد.
در اين پژوهش با روش توصيفي- تحليلي، ابتدا بـه تشـريح و تبيـين امـر والا مطـابق بـا آراي زيباييشناختي کانت ميپردازيم ، آن گاه در پرتو بنياد نظري مطروحه به تحليـل امـر والا در غزليات شمس و مثنوي مولانا در مقام آفرينش گر اثر هنري خواهيم پرداخت .
تبيين امر والا١ در انديشه کانت کانت در قسمت اول کتاب نقد قوة حکـم احکـام زيباييشـناختي را کـه احکـامي ذوقـي هستند به ترتيب برحسب صور منطقي احکام ؛ يعني کيفيت ، کميت ، نسبت و جهـت مـورد نقد و بررسي قرار ميدهد٢، اما پس از آن که از امر زيبـا و متعلقـات آن بـه تفصـيل سـخن ميگويد، مدخلي با عنوان امر والا ميگشايد که در عين حال که ويژگيهاي مشترکي بـا امر زيبا دارد، تفاوت هاي قابل ملاحظه اي نيز دارد٣.