Abstract:
عقلانیت به مثابه روح مدرنیته مورد توجه اندیشمندان مختلف قرار گرفته است. در این نوشتار تلاش شده است با روش تحلیلی- مقایسهای به بررسی عقلانیت از دیدگاه دو اندیشمندی که یکی در حوزه فلسفه و اندیشه غرب و دیگری در حوزه فلسفه و اندیشه اسلامی صاحبنظر بوده پرداخته شود. هر دو اندیشمند، ضمن نگاه انتقادی نسبت به عقلانیت ابزاری و مدرنیتهی تحققیافته، تلاش کردهاند، نظریهای جدیدی در این حوزه ارائه دهند. علامه جوادی آملی با ارائه نظریه «عقلانیت وحیانی» تلاش کرده است، عقل را نیازمند وحی دانسته و راه برون رفت بشر از بنبست معرفتی و عملی را در پیروی عقل از وحی بداند. هابرماس اما، ضمن نقد عقلانیت ابزاری، سعی نموده است «عقلانیت ارتباطی» را به عنوان نسخه راهنمای بشر در برون رفت از بنبست معرفتی و عملی ارائه کند. مطابق این دستگاه نظری، انسان به دلیل «توانش زبانی» میتواند با تکیه بر «اصول کلی بیان» و «وضعیت آرمانی» به گفتگو با یکدیگر پرداخته و به توافق دست یابد.
Machine summary:
بررسی تطبیقی عقلانیت ارتباطی و عقلانیت وحیانی بر اساس دیدگاه هابرماس و جوادی آملی عبدالله زکی( چکیده عقلانیت به مثابه روح مدرنیته مورد توجه اندیشمندان مختلف قرار گرفته است.
یکی از شخصیتهای مطرح و نسل دوم این مکتب، یورگن هابرماس است که ضمن تأکید بر ارزشهای رنسانس و مدرنیته، به نقد مدرنیتهی تحققیافته پرداخته و سلطه عقلانیت ابزاری را که محصول اصلی مدرنیتهی تحققیافته است، یکی از عوامل مهم انحراف تحقق ارزشهای رنسانس و مدرنیته اصلی میداند.
جوادی آملی(به عنوان مفسر قرآن کریم، فیلسوف اسلامی و صاحبنظر در معارف اسلامی) ضمن ارائه تیپولوژی جدید و دستهبندی عقلانیت به تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی و ناب، راه برون رفت بشر از این وضعیت نابسانی را در الگو قرار دادان «عقلانیت وحیانی» میداند.
براین اساس «روح انسان با قدرت گزینشی که خدا به او داده است، میتواند هریک از فطرت یا طبیعت را در ابعاد مختلف وجود خود (یعنی علم، اراده و عمل) حاکم کند که مسلماً حاکمیت فطرت به دلیل همسویی و همنوایی با روح الهی و ودیعة ملکوتی انسان، شاکلة او را الهی میکند و طبیعت، چون با بدن مادی و عالم خاکی پیوند دارد، در صورت حاکمیت بر بدن انسان، او را منکوس و معکوس به سمت عالم ماده و طبیعت قرار میدهد (همان: 169).
علامه جوادی آملی، معتقد است که تقسیمبندی ابزار معرفت براساس قوای ادراکی انسان صورت میگیرد و بر این اساس، ابزارهای معرفت عبارتند از: حس، خیال، وهم، عقل و قلب.