Abstract:
هدف از انجام پژوهش، بررسی برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای آموزش عالی ایران از طریق رویکرد BSC (کارت امتیازی متوازن) است. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی– پیمایشی است و همچنین از تحلیل استنباطی با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تاییدی روایی سازه را مورد آزمون استفاده شده، دادهها با استفاده از نرمافزارهای EXCEL و LISREL تجزیهوتحلیل گردیده است. جامعه آماری در این تحقیق 214 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 138 مورد جهت پخش پرسشنامه انتخاب شده است. روایی پرسشنامه از طریق یک مطالعه مقدماتی مورد سنجش قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار آن 0. 821 برآورد گردیده است. با توجه به تجزیهوتحلیل آماری صورت گرفته در پژوهش فرضیه اول، "رویکرد داخلی (نحوه ارائه خدمات آموزش عالی)، فرضیه دوم "مشتری (جذب دانشآموزان با استعداد) "، فرضیه سوم "برطرف کردن نیازهای افراد ذینفع (بنیانگذاران، وزارت آموزشوپرورش) "، فرضیه چهارم "نوآوری آموزش عالی "، فرضیه پنجم، "نقشه استراتژیک "، فرضیه ششم، "رویکرد مالی (بودجه) " و فرضیه هفتم، "تکنولوژیهای آموزشی و روشهای مربوطه " بر سازمانهای آموزش عالی با توجه به رابطهی معناداری که بین متغیرها وجود داشت تاثیر دارد و مورد تائید قرار گرفت.
The purpose of the study was to evaluate strategic planning in organizations of higher education through the approach of the BSC (Balanced Scorecard) respectively. The research method is descriptive survey as well as inferential analysis using confirmatory factor analysis was used to test the validity. Data were analyzed using Excel software and LISREL. The population in this study using a sample of 214 subjects, 138 cases has been chosen to distribute the questionnaire. Its validity is tested through a pilot study. Its reliability is estimated using Cronbach's alpha value of 0.821. According to statistical analysis conducted in study In this first hypothesis, "an internal approach (how higher education services), we hypothesized" Client (attracting talented students) "predicted" the needs of stakeholders (founders, the Ministry of Education) ", the fourth hypothesis "innovation in Higher education", the fifth hypothesis, "strategic map", the sixth hypothesis, "financial perspective (budget)" and the seventh hypothesis, "educational technologies and related methods" on higher education organizations, according to there was a significant relationship between the variables that influence and was approved.
Machine summary:
با توجه به تجزیه وتحلیل آماری صورت گرفته در پژوهش فرضیه اول ، "رویکرد داخلی (نحوه ارائه خدمات آموزش عالی)، فرضیه دوم "مشتری (جذب دانش آموزان با استعداد)"، فرضیه سوم "برطرف کردن نیازهای افراد ذی نفع (بنیان گذاران ، وزارت آموزش وپرورش )"، فرضیه چهارم "نوآوری آموزش عالی "، فرضیه پنجم ، "نقشه استراتژیک "، فرضیه ششم ، "رویکرد مالی (بودجه )" و فرضیه هفتم ، "تکنولوژیهای آموزشی و روش های مربوطه " بر سازمان های آموزش عالی با توجه به رابطه ی معناداری که بین متغیرها وجود داشت تأثیر دارد و مورد تائید قرار گرفت .
در فرضیه پنجم پژوهش ادعا شده بود که نقشه استراتژیک بر سازمان آموزش عالی تأثیر دارد که تجزیه تحلیل آماری بین این دو نشان میدهد با توجه به جدول ٣؛ عدد معنیداری مسیر مابین دو متغیر برابر (٩,٢٠) است و چون این مقدار بزرگ تر از ١,٩٦ است ، از این رو این فرضیه مورد تائید قرار میگیرد.
در فرضیه ششم پژوهش ادعا شده بود که رویکرد مالی (بودجه ) بر پیشرفت سازمان آموزش عالی تأثیر دارد که تجزیه تحلیل آماری بین این دو نشان میدهد با توجه به جدول ٣؛ عدد معنیداری مسیر مابین دو متغیر برابر (٧,٠٢) است و چون این مقدار بزرگ تر از ١,٩٦ است ، از برنامه ریزی استراتژیک در سازمان های آموزش عالی ایران از طریق رویکردکارت امتیازی متوازن ٩٥ این رو این فرضیه مورد تائید قرار میگیرد.