Abstract:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به مصرف مواد در کلینیک های سنندج در سال 1398-1397 بودند. از بین این جامعه، تعداد 40 بیمار مبتلا به مصرف مواد، با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه گواه). در این پژوهش، پرسش نامه انتخاب پاداش (کربای و همکاران، 1999)، مقیاس تکانشگری بارت (بارت و همکاران، 1997) و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن (زاکرمن، 1978) استفاده شدند. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 جلسه 90 دقیقهای در طی 8 هفته دریافت کرد، درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات درمانی، پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. پس از 45 روز آزمون پیگیری نیز صورت گرفت. داده ها باآزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد شد و تاثیر این مداخله در طول زمان ماندگار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدل نادیده انگاری تاخیری با روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، راهبردی مؤثر در بهبود علائم نادیدهانگاری پاداش تأخیری، تکانشگری و هیجان خواهی درافراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد است و می توان از آن به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد.
Objective: The aim of this study was to investigate the effectiveness of delayed discounting model of mindfulness-based cognitive therapy on delayed reward discounting, impulsivity, and sensation seeking in individuals with substance use disorders. Method: This study was a semi-experimental research conducted in the form of pretest-posttest and follow-up stage with control group. The statistical population included patients with substance use in Sanandaj clinics in 2018-2019. Among them, 40 patients with substance use were selected through convenience sampling method and were randomly placed into the experimental and control groups (20 individuals in the experimental and 20 individuals in the control group). In this study, the monetary-choice questionnaire (Karbay et al., 1999), the Barratt impulsivity scale (Barratt et al., 1997), and the Zuckerman sensation seeking scale (Zuckerman, 1978) were used. After administering pretest, the experimental group received mindfulness-based cognitive therapy during eight ninety-minute sessions in eight weeks, while the control group received no intervention. At the end of the treatment sessions, post-test was performed in both groups. After 45 days, the follow-up test was also administered. Data were analyzed via mixed analysis of variances. Results: The results showed that the intervention of delayed discounting model of mindfulness-based cognitive therapy reduced delayed reward discounting, impulsivity, and sensation seeking in individuals with substance use disorders and the effects of this intervention was lasting over time. Conclusion: The results of the current study showed that delayed discounting model of mindfulness-based cognitive therapy is an effective strategy to improve the symptoms of delayed reward discounting, impulsivity, and sensation seeking in patients with substance use disorders and can be used as an effective therapeutic approach.
Machine summary:
یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد شد و تاثیر این مداخله در طول زمان ماندگار بود.
شواهد پژوهشی حـاکی از آن اســـت کـه مـدل ـنادیـده انگـاری تـاخیری ـبا رویکردهـای ویژه در پیشـــگیری و درمان اعتیاد موثر بوده اسـت و در میان این رویکردها و پژوهش های گوناگون ، سـودمندی درمـان شـــنـاختی مبتنی بر ذهن آگـاهی در حیطـه هـای گونـاگونی از جملـه نـادیـده انگـاری پـاداش تـاخیری (وارمـا،٢٠٢٠)، تنظیم هیجـان (پوتـک ٢، ٢٠١٢)، کـاهش رفتـار اعتیـادی (رانگ ، پک ، هیننکمپ ، پرسـتون و مادم ٣، ٢٠١٩)، سـوءمصـرف مواد (واپرمن ٤ و همکاران ، ٢٠١٢) و تکانشـگری (لین و همکاران ، ٢٠١٦) به اثبات رسـیده اسـت .
بنابراین ســوال اصـلی پژوهش حاضـر این بود که آیا مدل نادیده انگاری تاخیری به شـیوۀ رویکرد شـناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد و اعتیادی موثر است ؟ 1.
یافته های پژوهش نشــان داد که آموزش مـدل نـادیـده انگـاری تـاخیری از طریق رویکرد شـــنـاخـت درمـانی مبتنی بر ذهن آگـاهی در کاهش نادیده انگاری پاداش تاخیری بالا در افراد مبتلا به مصـرف مواد موثر بود.
افزون بر این ، یـافتـه هـا نشـــان داد کـه آموزش مـدل نـادیـده انگـاری تـاخیری از طریق رویکرد شـــنـاخـت درمـانی مبتنی بر ذهن آگـاهی در کـاهش هیجـان خواهی در افراد مبتلا ـبه مصـرف مواد موثر اسـت .