Abstract:
یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق بهطور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن، آمار بزرگتری به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد. طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که اگرچه به جدایی زوجین منجر نمیشود و بنا به دلایلی زن و شوهر همچنان در کنار هم زندگی میکنند، اما زندگی زناشویی آنها فاقد عشق، مصاحبت و دوستی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره با تاکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی زوجین بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود که از بین آنها 3 زوج بهعنوان نمونه انتخاب شد. در پژوهش حاضر از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. برنامه درمانی مشاوره با تاکید بر نظریه انتخاب طی 8 جلسه هفتگی 90 دقیقهای به صورت زوجی اجرا شد و پس از خاتمه درمان نیز پیگیری با فاصله یک ماهه صورت گرفت. شرکتکنندگان در مراحل پایه، درمان و پیگیری به مقیاس طلاق عاطفی (EDS) پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره با تاکید بر نظریه انتخاب موجب کاهش طلاق عاطفی زوجین میشود. بر این اساس، رویکرد درمانی مشاوره با تاکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی از کارایی لازم برخوردار است و زوجدرمانگران میتوانند از این مدل در کار با زوجین بهمنظور افزایش صمیمیت عاطفی زوجین استفاده کنند.
Divorce is an undoubtly damage to the family. Yet, official statistics show that Emotional divorce is now considered a more serious problem. Emotional divorce is a kind of abnormality in the family system through which the relationships does not end in divorce but couples continue their common life for some reason while their marital life may lack love, companionship, and friendship. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of counseling with an emphasis on Choice Theory in reducing emotional divorce among couples. The statistical population included couples referring to counseling centers in Ahvaz from which three couples were selected. Multiple baseline experimental single case was used as the method of the study .A counseling program based on Choice Theory was conducted for eight 90-minutes weekly sessions in the form of the couple therapy treatment. After the intervention, a follow-up was performed with a monthly interval. The participants at baseline, treatment and follow-up responded to Emotional Divorce Scale (EDS). Results showed that the counseling program could reduce the couples' scores on the scale which may, in turn, imply a reduction in their emotional divorce. Couples therapists are recommended use this model to improve the couples' emotional intimacy .
Machine summary:
اثربخشی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب در کاهش طلاق عاطفی زوجین The effectiveness of counseling with an emphasis on Choice Theory in reducing emotional divorce in couples منصور سودانی* دانشگاه شهید چمران اهواز سهیلا کریمی مشاوره و راهنمایی خدیجه شیرالینیا دانشگاه شهید چمران اهواز Mansour Sodani Shahid Chamran University of Ahvaz Soheila Karimi Counseling and Guidance Khadijeh Shirali Nia Shahid Chamran University of Ahvaz یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است؛ اما آمار رسمی طلاق بهطور کامل نشاندهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست؛ زیرا در کنار آن، آمار بزرگتری به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد.
بوهانن طلاق عاطفی را اولین مرحله در فرایند طلاق و بیانگر رابطه زناشویی رو به زوالی میداند که احساس بیگانگی جایگزین آن میشود و زن و شوهر اگرچه ممکن است باهم بودن را مانند یک گروه اجتماعی ادامه دهند اما جاذبه و اعتماد آنها نسبت به یکدیگر از بین رفته است در این شرایط زوجین به جای حمایت از یکدیگر در جهت آزار، ناکامی و تنزل عزتنفس یکدیگر عمل میکنند و هر یک دنبال یافتن دلیل برای اثبات عیب و کوتاهی و طرد یکدیگر هستند.
همچنین اکبری و دیناروند (2014) در پژوهش خود اثربخشی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب در کاهش واکنشهای عاطفی منفی زوجین دارای تعارض را مورد تایید قرار دادند.
در این صورت میتوان نتیجه گرفت که مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب موجب کاهش طلاق عاطفی زوجین میشود.
روند تغییر نمره طلاق عاطفی در مراحل مختلف خط پایه، مداخله و پیگیری بحث این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره با تأکید بر نظریه انتخاب بر کاهش طلاق عاطفی زوجین انجام شد.