Abstract:
برهان صدیقین عنوان برهانی است که در آن بدون توجه به موجود خاصی از موجودات نظام هستی، ذات واجبالوجود اثبات میشود. نخستین بار این عنوان را ابنسینا تقریر جدیدِ برهانی که پیشتر فارابی اقامه کرده بود، برگزید. این برهان بهترین و موجزترین برهان فلسفی و عقلی اقامهشده برای اثبات ذات خدا است. در این برهان از خود «وجود» به «واجبالوجود» اقامه استدلال میشود، به گونهای که هیچ یک از افعال الاهی، همانند حرکت و حدوث، حد وسط قرار نمیگیرد. ملاصدرا با توجه به اشکالاتی که در برهان صدیقین ابنسینا هست، این برهان را به صورت دیگری اقامه کرد. پس از آن سبزواری، به دلیل مقدمات بسیار که در برهان و استدلال ملاصدرا بیان شده بود، کوشید برهان صدیقین را به صورت دیگری بیان کند. وی سه تقریر از برهان صدیقین مطرح کرده که تمامیت برخی از آنها به ابطال دور و تسلسل است و برخی دیگر از آنها نسبت به برهان ملاصدرا کوتاهتر است و از مقدمات کمتری در آن استفاده شده است. نگارنده پس از بیان تقریرهای متفاوت سبزواری میکوشد آنها را تحلیل و بررسی کند.
The proof of seddiqin is the title of the proof in which the essence of the necessary existence is proved regardless of the specific being of the beings in the system of existence. Ibn Sina first chose this title for the new interpretation of the proof that Farabi had previously given. This proof is the best and most concise philosophical and intellectual one presented to prove the essence of God. In this proof, with reliance on the existence itself, the Necessary Being is proved, so that none of the Divine actions, such as movement and occurrence, are taken as the middle term. Mulla Sadra presented this proof in a different way, considering the flaws in that of Ibn Sina. After that, Sabziwari, due to the many preliminaries that were stated in Mulla Sadra's, tried to express the proof in a different way. He has presented three expressions of the proof, some of which are based on logical impossibility of vicious circle and unending chain of causes and the causeds, and some of them are shorter than Mulla Sadra`s proof and less preliminaries have been used in it. After expressing Sabziwari's different expressions, the author tries to analyze and examine them.
Machine summary:
متکلمان نیز با تقسیمکردن موجود به دو قسمِ حادث و قدیم، و مسبوقبودن وجود هر شیء موجود و محققی به عدم ذاتیِ خود و با بهرهگیری از قاعده و اصل علیت و محالبودن دور و تسلسل، در نهایت میتوانند موجودی قدیم را، که مسبوق به عدم در مقام ذات خویش نیست، به عنوان مبدأ عالم ثابت کنند یا آنکه حکیمان و فیلسوفان مشائی از طریق امکان ماهوی تمام موجودات، راجع به وجود خدا استدلال کنند، در حالی که در برهان صدیقین فقط واجبالوجود است که حد وسط برهان محسوب میشود، بدینترتیب در سایر استدلالها و براهین اقامهشده در اثبات وجود خدا مخلوقات، آثار و ویژگیهای آنها یا امکان ماهوی ممکنات، واسطه در اثبات خدا قلمداد میشود.
گرچه استدلال و برهان حکیمان مشائی، استدلالی کاملاً فلسفی است، اما چون بر مبنای مفهوم «وجود» و امکان ماهوی موجودات اقامه شده است، شایستگی صدق عنوان «صدیقین» را نخواهد داشت؛ لذا در برهان صدیقین علاوه بر اینکه به مقدمات و پیشفرضهای ثابتشده در طبیعیات احتیاجی نیست و از این جهت برهانی کاملاً فلسفی و عقلی محسوب میشود، اصل و حقیقت وجود، مبنا و اصل حد وسط این برهان خواهد بود.
سبزواری این تقریر را به دو صورت بیان میکند: بیان نخست: وی در مقام تبیین دیدگاهش میگوید چنانچه حقیقت وجود، که اصالتش با توجه به براهین اقامهشده اثبات شده است، واجب باشد، مطلوب مد نظر حاصل است.