Abstract:
رابطۀ وقوع شر با اعمال انسانی، از دیر باز ذهن اندیشمندان به ویژه متکلمان و فیلسوفان مسلمان را به خود مشغول داشته است. این بحث از جهات مختلفی مورد توجه بوده است، اما در این نوشتار به چگونگیِ تأثیرگذاری افعال ناشایست انسان در وقوع شرّ پرداخته شده است. از آنجا که این مهم با فاعلیت انسان در طبیعت پیوند دارد، نحوۀ ارتباط انسان با طبیعت نیز بررسی شده است. مادیگرایان با توجه به اینکه به اصل آفرینش باورمند نیستند، نقش افعال انسان در پیدایش رویدادهای ناخوشایند را انکار کرده و آن را یک فرضیۀ دینی دانستهاند. اشاعره با توجه به رویکرد جبرگرایانه، همۀ پدیدهها را به خدا نسبت داده و برای انسان فاعلیتی قائل نیستند، اما اندیشمندان معاصر امامیه دیدگاههای دیگری برگزیدهاند. شهید صدر با طرح نظریه استخلاف، بر این باور است که انسان امانتدار جهان طبیعت است و کنشهای او باید بر اساس قوانین امانتداری که خداوند مقرر نموده است، باشد. علامه طباطبایی نیز با طرح نظریه استخدام و تسخیر، انسان را بخشی از این جهان میداند که همگی پیرو نظام اسباب و مسببات هستند. این نظام علیت، افزون بر خداوند(به عنوان علت حقیقی)، دارای علل مادی به عنوان علت نزدیک و علل معنوی به عنوان علل میانی است که از آثار کنشهای اختیاری انسان سرچشمه میگیرد. در این میان گناهان، افزون بر مجازات تشریعی اخروی، آثار تکوینی مادی و فرامادی در دنیا دارند. این پژوهش، ضمن بررسی گفتهها و ادله، به این نتیجه رسیده است که دیدگاه نخست از اولویت برخوردار است.
The relation between evil and human’s actions has been the puzzling question for the minds of scholars especially the Muslim theologians and philosophers for some time. This relation has been discussed through various aspects; however, in this article, the matter of how improper actions effect evil is been discussed, and since this topic is tied with the action of human in nature, the relation of human with nature has been reviewed as well. Since the materialistic do not believe in the principle of the Creation, they reject the role of human’s actions in creating evil incidents and consider it as a religious theory. The Ashʿarites, considering their doctrine of Occasionalism, relate every event to the Almighty and do not consider any role for the will of human. But the contemporary Shia scholars have chosen other views: ʿAllāma Sadr by his theory of Istikhlaf (appointing successors), believes that human is the one trusted with the world of nature and his actions must be according to the rules of the one being trusted, that the Almighty has placed. ʿAllāma Ṭabāṭabāī also by mentioning the theory of Istikhdam & Taskhir, considers the human as part of the world that follows the system of cause and effect. This system of causality, in addition to the Almighty (as the Real Cause), consists of material causes, as the first or close cause, and spiritual causes as the intermediary causes, which are formed by the effects of human’s actions by his or her choice. Among these the sins, in addition to their final punishments, have material and immaterial effects embedded within them in this world that this article concluded through research and review of the views and reasoning that the first view has the priority.
Machine summary:
شهید صدر با طرح نظریه استخلاف، بر این باور است که انسان امانتدار جهان طبیعت است و کنشهای او باید بر اساس قوانین امانتداری که خداوند مقرر نموده است، باشد.
پرسشی که در جُستار پیشرو در پی بررسی و پاسخ بدان هستیم این است که آیا از نگاه فرد ناظر به کتاب مکتوب(قرآن شریف) و کتاب مرئی خداوند(جهان پهناور) میان فتنهها و بلایایی که به افراد و جامعه میرسد با ارتکاب گناهان رابطهای وجود دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش با بررسی آرای علامه شهید سید محمد باقر صدر و علامه سید محمد حسین طباطبایی انجام شده است؛ ازاینرو صبغه نوآوری پژوهش نیز با تتبع در آثار دو اندیشمند بزرگ معاصر شیعی مدنظر قرار گرفته است.
1. دیدگاه شهید صدر؛ استخلاف و امانتداری شهید صدر با استناد به آیۀ شریفۀ: (وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون)(بقره: 30)، بر این باور است که این آیه بیانگر دقیقترین فرمول تحلیل عناصر جامعه با سه عنصر انسان، زمین(طبیعت) و رابطۀ معنوی است، که مردم را از یکسو با زمین و طبیعت پیوند میدهد و از سویی انسان را به دیگر همنوعانش مرتبط میکند.
(صدر، 2009م(ج): 19-15) به این معنا که انسان امانتدار خدا در طبیعت و شریک دیگر انسانها در مسئولیت امانتداری است و میان آنها روابط و تعامل متقابلی وجود دارد.
در این مقاله، در نحوۀ اثرگذاری کنشها بر رویدادهای هستی دو دیدگاه مطرح شد؛ نخست نگرۀ «استخلاف» از علامه شهید سید محمد باقر صدر که انسان را امانتدار دانسته و برای امانتداری او سه گونه سنت به عنوان قوانین الهی لحاظ نموده است.