Abstract:
هدف: معرفی موانع موجود همکاری دولت و ملت و نحوۀ تأثیرگذاری آنها بر پایداری انقلاب اسلامی، هدف محقق از نگارس این مقاله بود. روش: تحقیق حاضر با الهام از رویکردهای آسیبشناسی، به تأثیر موانع همکاری دولت و ملت به عنوان بخشی از تهدیدات پیش روی انقلاب اسلامی پرداخته است. نتیجۀ مهم حاصل از این رویکرد، این است که آسیبها الزاماً جنبۀ عینی ندارند؛ بلکه میتوانند به صورت ذهنی نیز وجود داشته باشند. در واقع؛ نوع نظام ادراکی موجود در اذهان است که معیّن میکند یک واقعه چگونه فهمیده شود و متناسب با آن، کنشهای اجتماعی صورت گیرد. یافتهها: غفلت و بیتوجهی به موانع از سوی نخبگان حکومتی و صاحبنظران، موجب ناپایداری انقلاب اسلامی میشود. لذا لازم است راهکارهای مناسبی برای پیشگیری از موانع موجود ارائه شود. نتیجهگیری: نتایج بیانگر آن است که هر یک از موانع داخلی و خارجی، موجب شکلگیری روحیۀ بیاعتمادی ملت به برخی از دولتمردان شده و زمینۀ ناپایداری انقلاب اسلامی را فراهم کرده است.
Objectives:This short piece of writing intends to introduce the existing obstacles to cooperation between the state and the nation and how they affect the stability of the Islamic Revolution. Method: The present study inspired the pathological approaches to the impact of barriers between state and nation as part of the threat posed by the Islamic Revolution. The major consequence of this approach is that the damage does not necessarily have an objective aspect, but it can also be mentally conceived. It is the type of perceptual system in the mind that determines how an event can be understood and adapted to those social actions. Results: The findings of the research show that negligence, neglect of barriers by government elites and experts leads to the instability of the Islamic revolution. Therefore, appropriate solutions should be provided to prevent existing barriers. Conclusion: The results indicate that each of the internal and external barriers has created the morale of the nation's distrust to some of the statesmen and provided the instability of the Islamic Revolution.
Machine summary:
همچنين تلاش دشمنان انقلاب اسلامي و بهرهبرداري از برخي جريانات منفي و اقدامات غير قانوني برخي دولتمردان در سالهاي گذشته و امروز، بهانه و زمينۀ سوءاستفاده از آنها را در ايجاد فاصله و شکافهاي سياسي - اجتماعي بين دولت و ملت از طريق عمليات جنگ رواني و نرم، سياهنمايي امور، ايجاد نااميدي در ملت نسبت به وضعيت موجود و آيندة کشور، شبکه سازي براي مقابله با انقلاب اسلامي ايران و نفوذ در لايه هاي مختلف سياسي - اجتماعي را فراهم کرده است .
(الفي، ١٣٩٦: ٢٦) بدين ترتيب ، مهم ترين سؤالاتي که محقق به آنها ميپردازد يکي اين است که ، موانع همکاري دولت و ملت چه تأثيري بر پايداري و تداوم انقلاب اسلامي داشته و دارد؟ به تعبير ديگر؛ آيا موانع همکاري دولت و ملت ميتواند موجب ريزش انقلابگري در ميان مردم ايران اسلامي شود؟ سؤال ديگر اينکه ، براي کاهش و خنثيسازي موانع و پايداري انقلاب اسلامي چه بايد کرد؟ در پاسخ به سؤالات پيش گفته ، محقق معتقد است با توجه به اهميت قدرت نرم انقلاب اسلامي در سطوح داخلي، منطقه اي و بين المللي به عنوان بخشي از نقاط قوّت انقلاب اسلامي و بررسي صحيح آسيبها و موانع همکاري دولت و ملت و تأکيد بر اتحاد ديني و وحدت ملي و ترجيح منافع ملي به منافع فردي، حزبي و جناحي، موجب پايداري انقلاب اسلامي ميشود.
- شناسايي موانع موجود، موجب تقويت سيستم نظارتي از سوي نهادهاي دولتي و مردم خواهد شد و اين عامل ميتواند پايداري همکاري دولت و ملت و انقلاب اسلامي را بيش از پيش تقويت کند.