Abstract:
مقتل الحسین (ع) موجود در المعجم الکبیر طبرانی از جمله مقاتل برجایمانده و قدیمی است که البته همچون دیگر کتابهای تاریخی و روایی از هجمه تحریفات عاشورایی مصون نمانده، و خواننده را در برخی مطالب مربوط به عاشورا در تردید قرار میدهد. گرچه طرق حدیثی کتابهای وی مسند و متصل است، اما با بررسی متنی روایات میتوان دریافت که مؤلف با بیان اخباری خاص، سعی در نشاندادن رویکردی دارد که هدف اصلی نهضت امام را تحت تأثیر دیدگاهی ویژه قرار دهد. دیگر عالمان اهل سنّت نیز این دیدگاه را از شخصیتی مانند طبرانی گرفتهاند. لذا برخی از ایشان مانند ابنعساکر و ذهبی این روایات را با لعاب بیشتری نقل کردهاند. روایاتی که بیشتر مربوط به حوادث خارقالعاده و غیرطبیعی پس از شهادت امام است سرمنشأ ایجاد دیدگاه طبرانی است. این مقتل علیرغم اخبار منفرد نسبت به دیگر کتب تاریخی یا حدیثی، بعضاً با وقایع مسلّم یا روایات تاریخی دیگر ناسازگار است و گاه ضمن ضعف جدی سند و متن و تناقضات و تعارضات عقلیِ جمعناپذیر، شأن امام معصوم (ع) یا خاندان معصومان (ع) را مخدوش کرده و پایههای نااستواری برای تحقیق پیش روی عالمان فریقین در قرنهای بعد از خود قرار داده است. میتوان گفت شیعه تأثیرپذیرترین مکتبی است که از این روایات خوشهچینی کرده است. در این بررسی با روش کتابخانهای و رویکردی تحلیلیانتقادی کوشیدهایم پس از توضیحاتی چند درباره کتاب وی، به برخی از این هجمههای تحریفی اشاره کنیم و بنیانهای تاریخی و رواییاش را بکاویم.
Maqtal al-Husayn (The Murder of al-Husayn) in Ṭabarani 's Al-Mu'jam Al-Kabir (great encyclopedia) is of the remaining books of this kind and an ancient source which of course, like other historical and narrative sources, has not been secure of surge of distortions reagarding 'Ashoura which cast doubt on the readers in terms of some material about that event. Although the Hadith style in his books in well-documented and continuous, investigating the narration texts, one can find out that the author, applying certain Akhbari expression, has made effort to show the approach to particularly affect the main purpose of Imam. Other Sunni scholars have adopted this attitude from someone like Ṭabarani. Thus, some of the them like Ibn – e – 'Asakir and Ḍahabi have transmitted these narrations more attractively. Narrations which are mostly about extraordinary and supernatural occurrences following the Imam's martyrdom are considered to be the origin of Ṭabarani's attitude. In spite of some single reports in comparison with other books on history or Hadith, this Maqtal is in contrast with some certain events or historical narrations and has distorted the status of infallible Imams and their families due to the unreliability of document and text as well as unreasonable differences and oppositions and thus has culminated in untrustable foundation for research among following Shi'ite and Sunni scholars during upcoming centuries.it can be claimed that the Shi'a is the mostly affected school that has benefited from these narrations. In this study, applying library-based method and analytical – critical approach, it has been tried to present some explanation regarding his book and mention some of these distortios and delve into their historical and narrative foundation.
Machine summary:
پژوهش حاضر اين موضوع را از منظر مقاتل اماميه و نيـز اهـل سنت با محوريت پرسش هاي ذيل و با روش تحليليانتقادي بررسي کرده است : با ايجاد مقايسه ميان روايات طبراني و ديگر مورخان و محدثان چه روايات برجايمانده اي از او توانسته در شيعه تأثيرگذار باشد؟ آيا اسـناد روايـات محـل بحـث ، قابليـت انتسـاب بـه گزارشگرانش را دارد؟ با توجه به شخصـيت برجسـته حـديثي مؤلـف و قـدمت و نيـز اتصال اسناد کتاب ، آيا اخبار وي در صورت صحت اسناد ميتواند ملجأيي براي تمسک و استناد به آنها قرار گيرد؟ پيش از اين ، درباره تحريفات روايات عاشورايي به صـورت مجـزا و در قالـب کتـاب و مقاله تحقيقاتي انجام شده ، که از آن جمله ميتوان بـه مقـالات صـحتي سـردرودي و کتـاب معرفي و نقد منابع عاشورا اشاره کرد.
به نظر ميرسد وي در چنين نامي دچار اشتباه شده ، چراکه در تمامي منابع تاريخي و روايـي دو فرزنـد به نام عبدالله براي امام وجود ندارد، به علاوه رضيع الحسين (ع ) همان عبدالله اسـت کـه نام مادرش رباب بنت امرء القيس بوده است (ابن سـعد، ١٤١٤: خامسـۀ ٤٧٩/١؛ طبـري، ١٣٨٧: ٤٦٨/٥؛ اصفهاني، بيتا: ٩٤؛ مفيد، ١٤١٣ ب : ١٣٥/٢؛ ابن جوزي، ١٤١٢: ١٧٥/٧؛ طبرسـي، ١٣٩٠: ٢٥٦؛ اربلي، ١٣٨١: ٣٩/٢؛ ابن شهرآشوب ، ١٣٧٩: ٧٧/٤؛ ابن اثير، ١٣٨٥: ٩٢/٤).
اين شمارش ها بر اساس فرزندان حضرت علي (ع ) و عقيل بن ابـيطالـب صـورت گرفته ، اما طبراني مينويسد: «وقتي نزد محمد بن حنفيه سخن از کشته شدن حسـين بـن علي (ع ) به پيش ميآمد، ميفرمود هفده تن از کساني کـه از نسـل فاطمـه (س ) بودنـد همراه با حسين (ع ) کشته شدند» (طبراني، بيتـا: ١١٩/٣؛ همـو، ١٤١٢: ٣٩؛ ابـن عبـدالبر، ١٤١٢: ٣٩٦/١) اين در حالي است که در روايتي ديگر شـمارش ايشـان را شـانزده نفـر معرفـي ميکند (طبراني، بيتا: ١١٨/٣؛ همو، ١٤١٢: ٦٥).