Abstract:
با درنظر گرفتن اینکه گفتمان به معنای درک متون در بافت اجتماعی آنها و اینکه چه کسی، چه چیزی را، به کدام مخاطب، به چه شیوهای و چرا میگوید، وابسته بودن آن به شرایط زمانی و مکانی و تأثیر ویژگیهای شخصیتی سازندۀ گفتمان بر نوع گفتمان شکلگرفته مشخص میشود. در پژوهش پیش رو، با توضیح دربارۀ گفتمان دوران ریاست جمهوری خاتمی در چارچوب گفتمان کلان اسلامی پس از انقلاب، تأثیر آن بر رفتار سیاست خارجی ایران در مسئلۀ هستهای، بررسی شده است. روش پژوهش، تحلیل دادههای ثانویه و مصاحبه است. در بخش نتیجهگیری نیز گفته میشود که مزایای رفتار ایران نسبت به مسئلۀ هستهای در این دوران، ممانعت از ارجاع پروندۀ هستهای به شورای امنیت و بازگشت آن به دستور کار آژانس، ایجاد شکاف در جبهۀ ایالات متحده و اروپا و نیز امضای سه توافقنامۀ مهم بود. ضعفهای آن نیز عبارت بود از انعطاف بیشازحد در برخی موارد که به خواستههای حداکثری طرف مقابل منجر شد؛ بیتوجهی به ایجاد اجماع داخلی در میان نهادهای قدرت در خصوص مسئلۀ هستهای و نیز کمتوجهی به تضاد ساختاری اصول انقلاب اسلامی با غرب در این گفتمان.
Since discourse is meaning construction and it shapes political relations and power relations, it is one of the effective components in one country’s foreign policy attitude on various issues. In this research, it has been tried to examine the impact of a dominant discourse in a specified time period, the Khatami era, on a specified issue of foreign policy, nuclear issue. The objective is to evaluate the strengths and weaknesses of this discourse toward this issue. The research methods of this article are secondary data analysis and interview based on a descriptive and analytical method. The result of this research is that despite Iran’s attitude on nuclear issue in this period in terms of Iran’s exit from crisis and signing three agreements with three European powers, it also caused withdrawals toward maximum demands of the opposite side. In addition, this attitude could not attract the favorable opinion of the leadership inside the country.
Machine summary:
به بيان ديگر، دستيابي به انرژي هسته اي و مهم تر از آن ، دانش هسته اي ، براي ايران پس از انقلاب اسلامي، تنها در چارچوب منافع ملي و متنوع سازي منابع انرژي، قابل فهم نيست ؛ بلکه آن را بايد در راستاي حفظ استقلال خود در باربر غرب و نظام بين الملل موجود نيز بررسي کرد.
(Moshirzadeh, 2007: 527-536) با درنظر گرفتن اين نکته ، در اين مقاله ، نخست ، مفهوم گفتمان و نکات مهم آن از جمله مطرح شدن هر گفتمان در بستر زماني و مکاني مشخص ، توضيح داده ميشود؛ سپس مطالبي دربارة گفتمان کلان اسلام گرايي پس از انقلاب بيان ميشود؛ در ادامه ، مهم ترين مؤلفه هاي گفتمان خاتمي و اصول سياست خارجي وي بررسي ميشود و در نهايت نيز، موضوع هسته اي ايران در دوران خاتمي و نقاط قوت و ضعف آن ارزيابي ميشود.
نتيجۀ حاصل از بررسي موضوع هسته اي ايران در اين دوره نيز اين است که جمهوري اسلامي ايران درحاليکه براساس گفتمان کلان اسلامي خود، حاضر به عقب نشيني از حق خود در دستيابي به انرژي هسته اي نبود، اما در چارچوب خرده گفتمان اسلامي قانون -آزاديمحور اين دوره و تلاش خاتمي براي تبديل دست کم نسبي سياست خارجي ايدئولوژيک به عمل گرا و نيز با توجه به اصول سياست خارجي خاتمي يعني تنش زدايي، گفت وگوي تمدن ها و بهبود رابطه با غرب ، در زمينۀ پروندة هسته اي ، از خود انعطاف چشمگيري نشان داد؛ انعطافي که در کنار نقاط قوت آن ، يعني ممانعت از رفتن ايران به شوراي امنيت و امضاي سه توافق نامۀ مهم با سه قدرت اروپايي، ضعف هايي نيز داشت و در مواردي اين عقب نشيني ، به مطرح کردن خواسته هاي حداکثري از سوي طرف مقابل انجاميد.