Abstract:
کرامات همانند معجزات از علل خفیه غیبی و فراطبیعی برخوردارند که بشر نمیتواند به کشف تامه آن علل نایل گردد. این پدیدههای ناشناخته از مهمترین دستاویزهای قشریگرایان برای انکار تصوف بوده است. عرفا عامه مخاطبان خود را به پذیرش متعبدانه کرامات فرامیخواندهاند، اما مبانی خود را نیز در اثبات کرامات بیان داشتهاند. در بسیاری از آثارِ ایشان به عناوین و موضوعاتی چون «اثبات کرامات» یا «تعلیل کرامات» برمیخوریم. بیشترین دغدغه عرفا در بحث کرامات اولیا، در حوزه اثبات این پدیده بوده است. در این پژوهش مبانی عرفا در اثبات کرامات در سه گروه عقل و نقل و اجماع ردهبندی و بیان شده است. بهرغم وجود چنین دلایلی، باز هم کرامات دستمایه برخی شبههپراکنیها بوده است. از این جهت، سعی شده است به مهمترین شبهات نیز پرداخته شود. اگر کرامات بهعنوان پدیدهای ذاتاً غریب و ناشناخته مورد پذیرش قرار گیرد، چه از منظر عقلی و فلسفی، چه نقلی و شرعی و چه تواتر و اجماع عقلا، دستاورد بزرگی است برای رسیدن به نوعی واقعگرایی خاص که در آن، هم واقعیت بیرونی و هم فراواقعیاتی چون کرامات و معجزات به رسمیت شناخته میشوند.
Like the miracles, the Kramat (Mystical Wonderworks) has hidden, unknown and supernatural causes that can not reach anyone for all those reasons. These unknown phenomena have been one of the most important appearances evidences for denial of Sufism. The mystics sometimes invited the people who accepted the haphazardly of Kramat, but they also argued that they were basing themselves on the proof of Krmat. In many of their works, we come up with titles such as "Proof of Kramat" or "Causes for Kramat". The greatest concern of the mystics was in the discussion of the Kramat of Olia in the context of proving this phenomenon. In this research, the foundations of the mystics is expressed in proof of Kramat in three groups of wisdom, quotation and unanimity. Despite these reasons, Kramat has also been the excuse for some doubts. Therefore, it has also been attempted to the most important doubts. If Kramat is accepted as a strange and unknown phenomenon essentially, this is a great achievement in order to achieve a kind of realism in which it recognizes both external reality and hyperreality, such as Kramats and miracles.
Machine summary:
اگر معجزه و کرامت ناقض نظام عّلی معلولی باشند، تبدیل به مفهومی متناقض میشوند که اثبات آن ها، نفی آن ها را درپی خواهد داشت ؛ دیگر آنکه غیرممکن خواهند بود؛ زیرا علیت یک قاعدٔە عقلی و فلسفی است که نقض آن محال است ؛ و سرانجام اینکه عقل ستیزی دین و عرفان را در پی خواهد داشت و تنها راه باور به این امور، ایمان و تعبد بدون تعقل و اندیشه خواهد بود.
دربرابر شبهۀ فوق ، گروهی جانب قانون علیت را گرفتند و منکر معجزات و کرامات شدند؛ مانند ابوبکر رازی (م ٢٥١ق )، ابن راوندی (م قرن سوم ق )، برخی از معتزله و معمربن عباد (م ٢١٥ق ) و پیروانش ، سید احمد خان هندی و آخوندزاده (قدردان قراملکی، ١٣٨١: ١٥٤).
گروهی دیگر جانب وقوع خوارق را گرفتند و به قوانین عقلی اعتنا نکردند، مانند اشاعره و اهل حدیث که به خاطر اعتقاد به توحید افعالی خداوند، قانون علی– معلولی را یک قرارداد بشری میدانند که درواقع «عادة الله » بوده ، یکی از عادات خداوند نیز وقوع معجزات و خوارق است (ایجی، بیتا: ٣٤١؛ تستری، بیتا، ج ١: ٢٨٦).
به فرض آنکه تقریر فوق در توجیه عدم اخلال معجزات و کرامات در نظام علی معلولی مورد پذیرش باشد، بیتوجهی به اصل سنخیت علت و معلول باعث میشود که تقریر فوق نیز دچار مشکل عقلی شده ، به هیچ وجه نتوان برای پدیده هایی از این دست ، امکان عقلی مورد تأییدی لحاظ نمود.
نتیجه این التباس کرامت با اعجاز، التباس پیامبر و ولی بوده ، ازآنجاکه شبهه در نبوت جایز نیست ، وقوع کرامات برای اولیا نیز تنها در عهد پیامبر ممکن خواهد بود (مستملی بخاری، ١٣٦٣، ج ٣: ٩٦٥).