Abstract:
جنبش گولن یکی از برجستهترین جنبشهای اجتماعی فرهنگی در جهان اسلام و خاورمیانه معاصر است. شالوده این جنبش، که رگههایی از سنت اسلامگرایی میانهرو و متساهل آناتولی را در خود دارد، بر بازخوانی و تولید و بازتولید مبانی هویتی اسلام استوار است. این جنبش در برخی مفاهیم همچون نوعثمانیگری، ناسیونالیسم ترکی، توسعه و دانش دارای اشتراکاتی با اندیشه اسلام سیاسی اردوغان میباشد. اردوغان با انتخاب مفهوم دیگری از اسلام (اسلام سیاسی) تضاد خود را در اندیشه و رویکرد با گولن نشان داده است. هدف اصلی مقاله پیشرو در وهله اول کمک به شناخت هرچه بیشتر فتحاله گولن بعنوان یکی از چهرههای برجسته جهان اسلام و اردوغان بعنوان یک جریان موفق اسلامی در سطح منطقه و یک الگوی موفق تلفیق اسلام و مدرنیته در صحنه سیاسی جامعه ترکیه میباشد. لذا به نظر میرسد شناخت ریشههای فکری و ایدیولوژیک آنان به ویژه جریان فکری گولن برای سایر جوامع اسلامی که در حال رشد و تکمیل نمودن فرآیندهای اجتماعی و سیاسی خود میباشند نیز مفید باشد. فرضیه مقاله بر این مبناست که گولن و اردوغان در برخی مفاهیم بنیادین دارای اشتراکات و افتراقاتی میباشند، گولن متاثر از سعید نورسی و اردوغان متاثر از نجمالدین اربکان برای اداره جامعه اسلامی دو تفسیر گوناگون ازآموزههای اسلام را دارند. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی میباشد و سعی دارد اندیشه های فتحاله گولن و رجب طیب اردوغان را در حوزه اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد.
The Gulen movement is one of the most prominent socio-cultural movements in the contemporary Middle East and Islamic world. The foundation of this movement, which has traces of the moderate and tolerant tradition of Anatolian Islamism, is based on the re-reading, production and reproduction of the foundations of Islamic identity. This movement has similarities with Erdogan's Political Islam in some concepts such as neo-Ottomanism, Turkish nationalism, development and knowledge. By choosing another concept of Islam (i.e. political Islam), Erdogan has shown his opposition to Gulen’s thought and approach. The main purpose of this article, in the first place, is to help to better recognize Fethullah Gulen as one of the leading figures of the Islamic world and Erdogan as a figure in a successful Islamic movement in the region and a successful model of combining Islam and modernity in the political arena of Turkish society. Therefore, it seems that understanding their intellectual and ideological roots, especially the Gulen current of thought, is also useful for other Islamic societies that are developing and completing their social and political processes. The hypothesis of the article is that Gulen and Erdogan have similarities and differences in some fundamental concepts. Gulen, influenced by Said Nursi, and Erdogan, influenced by Necmettin Erbakan, have two different interpretations of the teachings of Islam in governing Islamic society. The research method is descriptive-analytical and this article tries to study and analyze Fethullah Gulen’s and Recep Tayyip Erdogan’s ideas in the field of social Islam and political Islam.
Machine summary:
سوال اصلی را میتوانیم این چنین بیان کنیم که مهمترین تفاوتها و شباهتهای فکری و نظری اردوغان و گولن در رابطه با نقش اسلام در اداره جامعه چه مواردی هستند؟ و سوالات فرعی را که میتوان به آن پرداخت از این قبیل مطرح نمود: بحران اصلی که باعث گردید آنها به جریان مذهبی توجه داشته باشند و محور خود قرار دهند، چیست؟ تفسیر و تحلیل آنها از مبانی و اصول اسلام در حوزه جامعه و عدالت اجتماعی و سیاست چه میباشد؟ راهکارهای مطرح شده آنها در خصوص یک سیستم نوین و مدرنیته باتوجه به تعالیم اسلام چیست؟ هدف از انجام این مقاله در وهله اول کمک به شناخت هرچه بیشتر فتحاله گولن بعنوان یکی از چهرههای برجسته جهان اسلام و اردوغان (حزب عدالت توسعه) بعنوان یک جریان موفق اسلامی در سطح منطقه و یک الگوی موفق تلفیق اسلام و مدرنیته در صحنه سیاسی جامعه ترکیه میباشد.
مسلمانان، مسیحیان و یهودیان گروههای اصلی دینی این امپراتوری را تشکیل میدادند؛ و هریک از آنها نیز به فرقهها و گروههای گوناگون تقسیم میشدند (Rabasa, 2008: 7)؛ یکی از عوامل گسترش اسلامگرایی در ترکیه، ایجاد نظام سیاسی چندحزبی در سال 1946 در راستای فرایند انقلاب دموکراتیک در قرن بیستم، بود؛ با ایجاد این نوع نظام سیاسی، حزب جمهوریخواه خلق (بعنوان حزبی که گفتمان کمالیسم را به تصویر میکشید)، موقعیت انحصاری خود را در قدرت سیاسی از دست داد؛ پس از این تاریخ، احزاب سیاسی مجبور بودند تا برای رسیدن به قدرت سیاسی به رقابت با احزاب دیگر بپردازند و به همین دلیل، اسلام به عاملی مهم در جذب آراء تبدیل شد؛ در این راستا، حزب دموکرات که برای ایدئولوژی کمالیسم، ارزش کمتری قائل بود، توانست بیشترین آراء را به دستآورد؛ در حقیقت هدف این حزب، مشروعیت بخشیدن دوباره به اسلام و ارزشهای سنتی در قوانین رسمی ترکیه بود (Mardin, 1973: 169-190)؛ بنابراین طی نظام چندحزبی گروههای مذهبی توانستند خود را دوباره سازماندهیکنند (امامجمعهزاده و همکاران، 1392: 52).