Abstract:
سهراب یکی از شاعران عارفمسلک معاصر است که در سرایش «هشت کتاب» خود، به یک سفر درونی دست زده است. بررسی مضمونی اشعار سهراب سپهری، او را در زمره شاعران پدیدارنگری قرار میدهد که نخستین درها را به روی ادراک و آگاهی از هستی خویش میگشاید و در وحدت با جهان پیرامون، به سوی معرفتشناسی و نگاهی هستیشناسانه سوق مییابد. از میان مکاتب روانشناسی موجود، رویکرد وجودگرایی، تنها مکتبی است که به صورت مستقیم و با تأسی از فلاسفه و مؤلفین وجودی و پدیدارنگر، انواع مختلف هیجانات و اختلالات روانی را از نقطهنظر هستیشناسانه خود مینگرد. دیدگاه یالوم، با تمرکزش بر «مسلمات هستی»، یعنی مرگ، آزادی، انزوا و پوچی، و با تأکیدش بر رابطه به منظور گفتوگو درباره این مسلمات، نقشهای در اختیار درمان هستیگرا- انسانمدار قرار داد. اینها نقش بسیار مهمی در هر یک از سطوح ساختار روانی فرد برعهده دارند و در ارتباط تنگاتنگ با کار بالینیاند. به علاوه، به وجود آورنده یک اصل ساماندهنده محوری نیز هستند.
Machine summary:
بررسي مضموني اشـعار سـهراب سـپهري، او را در زمـره شـاعران پديـدارنگري قـرار ميدهد که از پس گذر لحظه ها، با متمايل کردن نگـاه نـاب و عاشـقانه خـود بـه سـوي پديده هاي طبيعت ، در عين معنا بخشيدن به آن هـا، نخسـتين درهـا را بـه روي ادراک و آگاهي از هستي خويش ميگشايد و در وحدت با جهان پيرامون ، به سوي معرفت شناسي و نگاهي هستيشناسانه سوق مييابد و از هستي پديده ها شروع ميشود، با آگاهي از نه - هستي خويش به کمال خود ميرسد؛ چندان کـه کليـد نهـايي پيونـد هسـتي محـض و 618بررسي تطبيقي رويکرد وجودگرايي در آثار و انديشه سهراب سپهري/ ٦١٩ وحدت ، از آن او ميشود(تقويفردود، ١٣٩٣).
قوام و واعـظ زاده (١٣٨٨) نيـز بـا بيـان اينکـه تنهايي از مسائلي است که آدمي هميشه با آن مواجه بوده است و در حـوزه هـاي مختلـف عشق ، عرفان ، روان شناسي و فلسفه انعکاس يافته است ، عنوان ميکنند که شـعر سـهراب سپهري که بيش تر تحت تأثير زندگي و آموزه هاي بودا است ، به دنبـال سـکوت و خلـوتي پاک و معنوي براي تفکر و اشراق است ، لذا از جمله مسـائلي کـه در اشـعار او بـه چشـم ميخورد بررسي مفهوم تنهايي است .
سپهري در اشـعار خـود، مـرگ را همسان و همجوار زندگي مينهد و بيان ميکند که مـرگ نـه تنهـا در تقابـل بـا زنـدگي نيست بلکه همگام با زندگي در عرصه خلقت حضور مفيـد و مـؤثري دارد و بايـد بـه آن انديشيد نه اينکه براي فراموش کردن آن تلاش کرد و ايـن همـان انديشـه اسـت کـه از سخنان يالوم نيز در رويکرد خود، برميآيد.