Abstract:
بعد از پدید آمدن مثنوی مولوی، در هر قرنی بر این اثر بینظیر عرفانی فارسی شرحها نوشته شده است. هماکنون ما با دیدگاه شارحان مختلف روبهروییم که از مقایسۀ آنها مشخص میشود تا به امروز اندیشهها در رویکردهای تأویلی به ابیات مثنوی بسیار متنوع بوده است. با بررسی واژۀ «رستم» در مقام یکی از نمادها و عناصر اسطورهای در هفت شرح برجستۀ فروزانفر، شهیدی، جعفری، استعلامی، زمانی، گولپینارلی و عبقری کوشش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که دیدگاه شارحان مثنوی در مواجهه با نمادهای اساطیری آن چگونه بوده است. با اینکه در مثنوی غالباً رستم بهعنوان قهرمان ملّی، نماد انسان کامل است و مولوی وی را در کنار امام علی (ع) و حضرت حمزه آورده، اما نتیجۀ بررسی نشان میدهد شارحان مثنوی به مباحت اسطورهشناختی در برخورد با نمادهای اسطورهای این اثر کمتر توجه داشتهاند و هنگام مواجهه با شخصیت رستم، به پیشینۀ اساطیری آن اشارهای نکرده، بیتهای موردنظر را تحتاللفظی معنی کرده و وجوه اساطیری و عرفانی رستم را تبیین نکردهاند و در کل از نماد رستم بهعنوان قهرمانی حماسی که نماد انسان کامل در اندیشۀ مولوی شده است، غفلت ورزیدهاند.
After the composition of the great work of Molavi called “Masnavi”, different explanations have been proposed for it by different scholars through the pass of time. Currently we can observe the viewpoints of different literary writers and through comparing their views we can understand that: up to now there have been very varied outlooks towards the verses in Masnavi in explanations approaches utilized by the different thought schools. As we investigated about the word “Rostam” known as one of the six symbols of the myths proposed in descriptions of Masnavi, proposed by Forouzanfar, Shahidi, Jaafari, Estelami, Zamani, and Golbinarly we found the response for the question that what was the outlook of those who explained Masnavi encountering myth symbols. Although in Masnavi, Rostam is often known as a complete humane sample because he is believed to be a national hero and Malavi has put him next to Imam Ali (PBUH) and Hamzeh, prophet’s uncle, the results of studies show that the explaining scholars have noticed the role of myth symbols only partially and they have not mentioned anything about the mythology history of Rostam. They have translated the verses related to Rostam colloquially and did not considered the myth and mystic characteristics of him. On the whole they have ignored to refer Rostam as an epic hero which the symbol of a complete human in the thoughts of Molavi.
Machine summary:
با بررسی واژٔە »رستم« در مقام یکی از نمادها و عناصر اسطورهای در هفت شرح برجستٔە فروزانفر، شهیدی، جعفری، استعلمی، زمانی، گولپینارلی و عبقری کوشش شده به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که دیدگاه شارحان مثنوی در مواجهه با نمادهای اساطیری آن چگونه بوده است.
با اینکه در مثنوی غالبا رستم بهعنوان قهرمان ملی، نماد انسان کامل است و مولوی وی را در کنار امام علی )ع ( و حضرت حمزه آورده، اما نتیجٔە بررسی نشان میدهد شارحان مثنوی به مباحت اسطورهشناختی در برخورد با نمادهای اسطورهای این اثر کمتر توجه داشتهاند و هنگام مواجهه با شخصیت رستم، به پیشینٔە اساطیری آن اشارهای نکرده، بیتهای موردنظر را تحتاللفظی معنی کرده و وجوه اساطیری و عرفانی رستم را تبیین نکردهاند و در کل از نماد رستم بهعنوان قهرمانی حماسی که نماد انسان کامل در اندیشٔە مولوی شده است، غفلت ورزیدهاند.
راوی واقعهای است که در زمان اولین، زمان شگرف بدایت همهچیز رخ داده است، بهبیاندیگر اسطوره، حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجستٔە موجودات مافوق طبیعی، واقعیت پا به عرصٔە وجود نهاده است« )الیاده، ١٣٦٢: ١٤( اما برخی شارحان عربزبان، در تفاسیر قرآن کریم، در مواجه با این اصطلح آن را اسطورههای ایرانی قلمداد کردهاند و رستم و اسفندیار را مثال آوردند ازجمله مقاتل بن سلیمان از مفسران کلسیک در ذیل چند آیه به داستانهای رستم و اسفندیار اشاره دارد )بلخی، ١٤٢٣ق ، ج٣: ٢٢٦، ج٤: ٤٠٥( محمد عزت دروزه، مفسر قرن ١٤ در مفهوم این عبارت آن را قصههای اقوام اولیه معنی کرده و داستان رستم و اسفندیار و احادیث عجم را بهعنوان نمونه ذکر کرده است )دروزه، ١٣٨٣، ج٧: ٤١(.