Abstract:
«خودشناسی» عبارت است از نوعی درون نگری و کنکاش در وجود خویشتن، جهت شناخت استعدادها، تمایلات و کششهای باطنی و در نهایت دستیابی انسان به کمال حقیقی خود. در خودشناسی، شناخت «خود» حقیقی و ملکوتی انسان، مد نظر است که، حقیقتی غیر مادی، غیر متکثر، ثابت و باقی در جمیع حالات و عوارض است؛ به گونه ای که انسان برای اثبات آن در درون خویش نیاز به هیچ برهان و استدلالی ندارد و با علم حضوری آن را شهود میکند. دانشمندان بسیاری در حوزههای مختلف معرفتی به طور مستوفی در این زمینه سخن گفته اند لیکن نوع نگرش عارف سالک علامه طباطبایی(ره) در این باب (خودشناسی)، بسیار دقیق و پرمحتوا است. این مقاله به روش توصیفی –تحلیلی در آثار ایشان درصدد دست یابی به موضوع فوق الذکر به این نتایج دست یافته است: ایشان طریق معرفت نفس را نزدیک ترین راه به سوی خداشناسی میداند و بر این باور است که برای ورود و دستیابی به این طریق، باید از اسباب مذکور در شرع از قبیل: محاسبه، مراقبه، صمت، جوع، خلوت، شب زنده داری و دیگر اسباب یاد شده در منابع شرعی مدد گرفت و بر اعمال عبادی مجاهدت نمود . بدین ترتیب در اثر توجه به نفس به تدریج چهار عالم توحید افعال، توحید صفات، توحید اسماء و در پایان توحید در ذات بر شخص سالک منکشف خواهد شد.
“Self-knowledge” is a kind of introspection and deliberation in the existence of self for recognizing the inner talents, desires and aspirations, and ultimately for achieving one’s true perfection. The aim of self-knowledge is the recognition of the true and celestial “self” of the human being, which is an immaterial, fixed, and remaining truth in all states and effects, in such a way that the human being does not need any proof or reasoning to prove it within themselves and he/she witnesses it with intuitive knowledge. Many scholars have had speeches about elaborating on this important subject in various epistemic areas, but the theory and attitude of mystic Allameh Tabatabaei in this respect (self-knowledge) are very precise and rich. This paper aims to achieve the above-mentioned subject through a descriptive-analytic way in his works. In this paper, we have achieved the following results: He believes that in order to enter and reach this path, one must use religious ways mentioned in religious sources such as self-judgment, meditation, silence, hunger, solitude, night vigil and so on in addition to diligence in worship. This way, because of self-attention gradually the four worlds of monotheism of actions, monotheism of attributes, monotheism of names and at the end monotheism in essence, will be revealed to the mystic.
Machine summary:
این مقاله به روش توصیفی –تحلیلی در آثار ایشان درصدد دست یابی به موضوع فوق الذکر به این نتایج دست یافته است: ایشان طریق معرفت نفس را نزدیک ترین راه به سوی خداشناسی میداند و بر این باور است که برای ورود و دستیابی به این طریق، باید از اسباب مذکور در شرع از قبیل: محاسبه، مراقبه، صمت، جوع، خلوت، شب زنده داری و دیگر اسباب یاد شده در منابع شرعی مدد گرفت و بر اعمال عبادی مجاهدت نمود .
لکن امام علیه السلام سیرانفسی را تنها راه به سوی حقیقت نمیداند زیرا عامه مردم از لحاظ سطح فکری نمیتوانند این معانی دقیق را درک کنند و اکثریت به تناسب استعدادشان از سیر در آفاق به سطوحی از معرفت و حقیقت دست خواهند یافت و قرآن کریم و سنت رسول خدا(ص) نیز ایشان را در این طریق تخطئه نکرده است(همان: 254).
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ (حشر: 19) وقتی انسان خدا را فراموش کرد، اسمای حسنی و صفات عالیه او را که با صفات ذاتی انسان ارتباط مستقیم دارد را نیز فراموش خواهد کرد یعنی دیگر فقر و حاجت ذاتی خود را از یاد میبرد؛ در این حال است که خود و سایر اسباب طبیعی عالم رامستقل و صاحب اثر میپندارد.
این طریق نزد مشایخ و بزرگان حکمت و عرفان دارای مراحل و مقامات بسیاری است لکن دراین مقاله برآنیم، به طرق و اسبابی بپردازیم که از منظر علامه طباطبایی (ره) عمل به آنها موجب قطع علاقه روح از بدن و نیل به شهود و معرفت حقیقی سالک خواهد شد.