Abstract:
سرزمین ایران در دوره ساسانیان به دست مسلمانان گشوده شد و پس از آن، تسلط تدریجی اعراب مسلمان بر جامعه ایران آغاز شد. بررسی منابع مربوط به این دوره نشان میدهد که در جریان فتوحات سالهای 11 الی 21 ه. ق. در محدوده مرزهای ایران و اعراب مسلمان، گفتوگوهای سیاسی متعددی میان رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی ساسانیان و مسلمانان انجام شد، اما این مذاکرات به نتیجهای نرسید و نتوانست مانع از برخورد نظامی گردد. این پژوهش در پی آن است با تکیه بر روش تحلیل تاریخی مبتنی بر تحلیل متن و با استفاده از منابع کتابخانهای ضمن بررسی چگونگی مذاکرات، دلیل اصلی به نتیجه نرسیدن مذاکرات و وقوع جنگ را تبیین نماید. یافتههای این پژوهش نشان میدهند چندین مذاکره، بدون ایجاد ناآرامی در بین طرفین صورت گرفت، اما به دلیل باورهای دینی مسلمانان و گفتمان راهبردی مبتنی بر تحلیل مادی ایرانیان، گفتوگوهای بین طرفین بیشتر به سمت رجز خوانی سوق پیدا کرد. سرانجام این رویکرد متفاوت طرفین، همراه با خود بزرگبینی ایرانیان در جریان گفتوگوها بروز جنگ را گریزناپذیر کرد. با این حال به نظر میرسد در پی این مذاکرات، تزلزلی پنهان در اردوگاه ساسانی پدید آمده بود.
فتحت ایران فی العهد الساسانی علی ید المسلمین و من ثم بدا یسری التغلغل التدریجی للعرب فی المجتمع الایرانی. تفید التقاریر التاریخیه المرتبطه بتلک الحقبه(11 الی 21 ه.ق) بان ثمه مفاوضات بین القاده السیاسیین و العسکریین الساسانیین و القاده المسلمین علی التخوم ایران و الجزیره العربیه. لکن تلک المفاوضات باءت بالفشل و لم تحوول بین المواجهه العسکریه. تحاول هده المقاله،ان تکشف الستار عن اسباب فشل تلک المفاوضات و کیفیه اجراءها ومن ثم نشوب الحرب بین الساسانیین و المسلمین بتوظیف المنهج التاریخی القايم علی تحلیل النصوص مع افاده من المصادر فی المکاتب تفید النتايج بان ثمه جرت عده مفاوضات بین الطرفین و بسلام لکن روح الایمان و العقیدهالاسلامیه التی کان یتحلی به المسلمون مقابل الفکر المادی و الخطاب الساسانی ادی الی المناوشات و السجالات الکلامیه بین الطرفین. و من منطلق النظره الاستعلايیه للساسانیین و من ثم الدونیه للعرب انتهی بهما الامر الی المواجهه العسکریه التی لا بد منها. لکن علی ما یبدو ثمه ارتباک و انهیار فی داخل المعسکر الساسانیین.
In Sassanid era, Iran was conquered by the Muslims and the gradual domination of Muslim Arabs on Iran was initiated successively. The investigation of sources related to this era clarifies that various political exchanges was done among the political leaders, Sassanid military commanders and Muslims in time of conquests from 11 to 21 A.H between Iran and Muslim Arabs. These negotiations led to no conclusion and could not prevent the military opposition. This research is to study the way of negotiating and clarify the main reason why they led to no conclusion as well as the happening of war through the historical analysis based on the content analysis and the utilization of library sources. The findings of research indicate that numerous negotiations were gently done among the parties. However, the negotiations mostly led to bragging due to the Muslims’ religious beliefs and the strategic discourse based on the Iranians’ materialistic analyses. Eventually, the different approaches of the parties along with the superciliousness of the Iranians in time of negotiation made the war inevitable. Nevertheless, it seems that a covert deterioration in Sassanid camp was developed after these negotiations
Machine summary:
یافتـه هـای این پژوهش نشان میدهند چندین مذاکره ، بدون ایجاد ناآرامی در بـین طـرفین صورت گرفت ، اما به دلیل باورهای دینی مسلمانان و گفتمـان راهبـردی مبتنـی بر تحلیل مادی ایرانیان ، گفت وگوهای بین طرفین بیشتر به سمت رجـز خـوانی سوق پیدا کرد.
پرسش پژوهش حاضر این است که در جریان فتح ایران ، گذشته از موضوع جنگ ، چه ادبیات و لحنی در گفت وگوهای نظامی- سیاسی دو طرف وجود داشت ؟ و دلایل اصلی به نتیجه نرسیدن گفت وگوهای طرفین چه بود؟ در ایـن پـژوهش از روش تحلیـل تـاریخی مبتنی بر تحلیل متن و با تکیه بر مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است .
در این بین ، نعمت الله صفری فروشانی در مقاله خود بـا عنـوان درآمدی بر صلح نامه های مسلمانان با ایرانیان در آغـاز فـتح ایـران بـه موضـوعی مشـابه و نزدیک پرداخته است .
هم چنین ، منابع موجود با فاصله زمانی قابل توجهی نسبت بـه زمـان وقـوع فتوحـات نوشته شده اند و همه اخبار، اشعار و نامه ها در اسناد و مکاتبات فاتحان و والیـان در قالـب سنت های شفاهی و به صورت سینه به سینه به دست مورخان ادوار بعدی رسیده اسـت و این احتمال وجود دارد که برخی از گفته ها و اخبار خلاصه تر و یا مفصل تر شده باشـد.
یزدگرد با اقرار در نزد رستم نشان داد تا حدودی روحیه و عزم مسلمانان را درک کرده است ، اما معلوم نیست انگیزه اصـلی اعـراب را از یـورش بـه ایران درک کرده باشد.