Abstract:
مقاله حاضر با هدف مطالعه متغیرهای تأثیرگذار در فهم فراز و نشیبهای سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلابهای عربی نگارش یافته است. انقلابهای عربی بهعنوان یک شوک برونزا با تحول در ساخت قدرت و هویت منطقهای و با فراهم ساختن فرصتها و تهدیدهای محیطی، چشمانداز سیاست خارجی تعاملگرایانه و کارایی مدل حکومتی موفق ترکیه را با آزمونی سخت مواجه ساخته و سیاست خارجی این کشور را بهتدریج به سمت خاورمیانهای شدن سوق داده است. پژوهش حاضر با یک مطالعه تحلیلی- میدانی و با بهرهگیری از مفروضههای نظری تغییر در سیاست خارجی به دنبال پاسخگویی به این پرسشها بوده که «چه مؤلفههایی (ساختاری- داخلی) و چگونه به رویکردهای سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلابهای عربی شکل دادهاند؟ رهبران ترکیه چه برداشتی از تحولات انقلابی خاورمیانه داشتهاند و برداشت اردوغان از نقش و جایگاه ترکیه در شکلدهی به یک نظم اخوانی در منطقه چگونه به یک رفتار تهاجمی و هویتی شکل داده است؟» بر این اساس، مقاله حاضر با تحلیل مؤلفههای ساختاری و داخلی تعیینکننده در تغییر رویکردهای سیاست خارجی ترکیه، نقش متغیرهای میانجی را برجسته کرده است؛ بهویژه سوءبرداشت رهبران «AKP» از موازنه قدرت منطقهای، سوءمحاسبات آنها از قابلیتهای مادی و هویتی خود و ظرفیتهای متحدان منطقهایشان برای تبدیل شدن به جایگاه رهبری در خاورمیانه عربی.
This paper aims to understand the key variables influencing changes and continuities of Turkish foreign policy in the post- Arab revolutions, in a systematic way. The Arab revolutions, as an exogenous shock by transforming the structure of regional power and identity, providing uncertain opportunities and threats, has severely changed Turkish assertive and soft power-based foreign policy vision. Over the past decade, regional developments have provided space for Turkey to seek a more active and assertive role in the region, though Turkey’s own limitations, policy choices, and regional dynamics have somewhat restricted its ability to do so. This shift has gradually Middle Easternized Turkey’s foreign policy directions. Through the prism of the Foreign Policy Analysis (FPA), this paper seeks to formulate; what drivers (structural-internal) and how to shape Turkey's assertive and security-based foreign policy behavior in the post- Arab revolutions? To do so, the paper by analyzing the structural and internal determinants in changing Turkey's foreign policy approaches, highlights the role of mediating variables; especially the AKP leaders’ misperception to seize regional leadership, overestimation of their material and discursive capacities, and miscalculations of the shifting Middle East geopolitics and regional rival’s capabilities.
Machine summary:
کودتای نظامی در مصر (جولای 2013) علیه حکومت اخوانی محمد مرسی، عدم کامیابی حزب اخوانی النهضه در صحنه سیاسی تونس (2014)، تابآوری رژیم مستقر بشار اسد و تضعیف نیروهای سنی- اخوانی متحد ترکیه در تحولات سیاسی و میدانی سوریه، ورود روسیه به میدان تحولات سوریه و عدم حمایت متحدان غربی ترکیه از اولویتهای امنیتی و راهبردی این کشور در سوریه، قدرت گرفتن نیروهای کردی پی وای دی در شمال سوریه و شروع حملات تروریستی داعش در شهرهای ترکیه، از مهمترین متغیرهای ساختاری تأثیرگذار در ناکامی راهبردهای جاهطلبانه ترکیه برای تبدیل شدن به جایگاه رهبری در خاورمیانه عربی بود.
پژوهش حاضر با مروری بر راهبردهای خاورمیانهای ترکیه بعد از انقلابهای عربی به دنبال پاسخگویی به چند پرسش اصلی است؛ اینکه «مؤلفههای ساختاری و متغیرهای داخلی بهعنوان منابع تغییر، چگونه به رویکردهای سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلابهای عربی شکل داده است و رهبران ترکیه اساساً چه برداشتی از تحولات منطقهای و سیاست داخلی داشتهاند و قرائت راهبردی اردوغان از نقش و جایگاه ترکیه در خاورمیانه عربی چگونه موجب افول هژمونی حزبی AKP در سپهر سیاست داخلی و تهاجمی و امنیتی شدن رفتار سیاست خارجی ترکیه در مناسبات منطقهای شده است؟» در راستای پاسخ به پرسشهای مذکور، مقاله حاضر با مطالعه مهمترین عوامل داخلی و خارجی (متغیرهای مستقل) تأثیرگذار در تغییر رویکردهای سیاست خارجی ترکیه، نقش متغیرهای میانجی بهویژه برداشت رهبران AKP از منابع تغییر و سوءمحاسبات آنها از قابلیتهای مادی و هویتی خود و متحدان منطقهایشان برای تبدیل شدن به جایگاه رهبری در خاورمیانه عربی را برجسته میکند.