Abstract:
پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان همکاری بلوک غرب و شرق در شکست متحدان، رقابت این دو قطب در قالب جدیدی شکل گرفت. اروپای ویران را آمریکا مورد حمایت قرار داد و شوروی کمونیست نفوذ خود را تا دروازههای برلین تحکیم بخشید. پیمان آتلانتیک شمالی برای حفظ اتحاد غربی در مقابل پیشروی کمونیسم تشکیل گشت و با اینکه نقشی بازدارنده داشت و تا پایان جنگ سرد عملاً وارد عملیاتی نظامی نشد، با فروپاشی شوروی، «ناتو» با پرسشهای ماهوی جدی مواجه گشت؛ از جمله اینکه «با احیای متحدان اروپایی پس از جنگ دوم جهانی و حذف رقیب کمونیست آیا وجود آن موضوعیتی دارد یا خیر!» با اینهمه بنیانگذاران بر ضرورت حفظ و تداوم این نهاد امنیتی و دفاعی تأکید کردند و از آن زمان تاکنون یعنی طی سه دهه، گستره جغرافیایی و موضوعی ناتو افزایش یافته و البته عملاً وارد چند عملیات هم شده است؛ اما مشخص است که دوره گذار ناتو همچنان دارد و مباحث و تحلیلها در بین سیاستمداران و استراتژیستها برقرار است. در این میان شکلگیری و پیشرفت اتحادیه اروپا و استقرار نهادهای آن، موضوع دفاع و امنیت اروپایی را نیز به موضوع محوری نزد پیشگامان ایده اروپای واحد تبدیل نموده و برای قدرت منطقهای نظیر ایران این چشمانداز حیاتی بوده است. در این شرایط مجموعه تحولات اخیر (برگزیت، انتخاب دونالد ترامپ، تروریسم و مهاجران خاورمیانهای، امنیت سایبری، تحرکات روسیه و ظهور افراطگرایی) ضرورت اقدام مؤثر در جهت شکلدهی به سازمان دفاعی اروپایی و تعیین حدود و دامنه مأموریت و عملکرد ناتو را بیش از پیش نموده است. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی و روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روندهای موجود و نظرات ارائهشده، به تبیین چشمانداز این رابطه در چارچوب رویکرد همکاریهای امنیتی نهادی پرداخته و سناریوهای مطرح و چالشهای مرتبط ارائه شده است. از آنجا که وابستگی به آمریکا در قالب ناتو تعریف میشود اساساً نگاه غالب اروپایی در این نهاد حفظ دامنه عملکردی در محدوده مرزهای اقیانوس اطلس شمالی بوده، درحالیکه رویکرد آمریکا گسترش بیشتر حوزه جغرافیایی و موضوعی مأموریتهای ناتو است.
After the end of World War II and the end of the West-East bloc's cooperation in defeating the Allies, the rivalry between the two poles took a new form. Destroyed Europe came under American protection, and the Communist Soviet Union consolidated its influence to the gates of Berlin. The North Atlantic Treaty Organization was formed to protect the Western alliance against the advance of communism, although it played a fundamentally deterrent role and did not actually enter military operation until the end of the Cold War. But with the collapse of the Soviet Union, NATO faced serious substantive questions. Does its existence have anything to do with the revival of European allies after World War II, as well as the elimination of its communist rival? However, the founders stressed the need to maintain this security and defense institution, and since then, ie for three decades, NATO's geographical and thematic scope has increased and, of course, it has actually entered into several operations. But what is clear is that NATO's transition period is still going on, and there are debates and analyzes among politicians and strategists. Meanwhile, the formation and development of the European Union and the establishment of its institutions have made the issue of European defense and security a central issue for the pioneers of the idea of a united Europe, and this perspective is vital for a regional power like Iran. In these circumstances, the recent developments (Brexit, election of Donald Trump, terrorism and Middle East immigrants, cyber security, Russian movements and the emergence of extremism) necessitate effective action to shape the European Defense Organization and determine the scope of NATO's mission and performance. More than ever. In this study, using library and documentary sources and explanatory-analytical methods to study the existing trends and opinions, the perspective of this relationship is defined in the framework of institutional security cooperation approach and relevant scenarios and related challenges are presented. Since dependence on the United States is defined in the form of NATO, the dominant European view in this institution is essentially to maintain the scope of action within the borders of the North Atlantic Ocean, while the US approach is to expand the geographical area and subject matter of NATO missions.
Machine summary:
پیمان آتلانتیک شمالی برای حفظ اتحاد غربی در مقابل پیشروی کمونیسم تشکیل گشت و با اینکه نقشی بازدارنده داشت و تا پایان جنگ سرد عملاً وارد عملیاتی نظامی نشد، با فروپاشی شوروی، «ناتو» با پرسشهای ماهوی جدی مواجه گشت؛ از جمله اینکه «با احیای متحدان اروپایی پس از جنگ دوم جهانی و حذف رقیب کمونیست آیا وجود آن موضوعیتی دارد یا خیر!» با اینهمه بنیانگذاران بر ضرورت حفظ و تداوم این نهاد امنیتی و دفاعی تأکید کردند و از آن زمان تاکنون یعنی طی سه دهه، گستره جغرافیایی و موضوعی ناتو افزایش یافته و البته عملاً وارد چند عملیات هم شده است؛ اما مشخص است که دوره گذار ناتو همچنان دارد و مباحث و تحلیلها در بین سیاستمداران و استراتژیستها برقرار است.
لذا سؤال این پژوهش این است که: چشمانداز امنیتی دفاعی اتحادیه اروپا و گزینههای پیش روی آن در ارتباط با ناتو چه هستند؟ چشمانداز نوع رابطه و عمق آن برای همه بازیگران مطرح بینالمللی و بهخصوص قدرت منطقهای مانند ایران که در همسایگی بلافصل ناتو قرار دارد و در چندین چالش منطقهای که این سازمان منافع مهمی دارد نیز درگیر است (نظیر بحران سوریه یا مسائل عراق و افغانستان و صلح خاورمیانه) ضرورت این تحلیل را دوچندان میکند.
با این اوصاف تنها معاهده امنیتی نیروهای نظامی متعارف اروپا (CEF) که در سال پایانی جنگ سرد بین ناتو و ورشو (از آتلانتیک تا اورال) منعقد شده بود و روسیه پس از فروپاشی شوروی بدان متعهد مانده بود؛ اما در سال 2007 توسط این کشور تعلیق شد و در سال 2015 پس از بحران اوکراین و توسعهطلبی روزافزون ناتو به شرق که با روح آن پیمان در تضاد بوده است بهصورت یکطرفه از آن خارج و عملاً فاقد اثر شد (Henning & Ollivant, 2016).