Abstract:
بهرغم ارائه حدود 26 مصداق برای «کوثر» در تفاسیر مختلف، سید محمدحسین طباطبایی مصداق انحصاری آن را کثرت ذریه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دانسته است. بررسی مستندها نشان میدهد این دیدگاه با وجود نقاط مثبت فراوان، نقاط مبهمی نیز دارد. از اینرو اهمیت علمی تفسیر المیزان و رجوع گسترده محققان به آن، ایجاب میکند نقاط مثبت و مبهم این دیدگاه بهطور دقیق تبیین شود. تحلیل این دیدگاه نشان میدهد رکن اصلی استدلال علامه طباطبایی ظهور «ابتر» در معنای «فرد بدون نسل» است و با توجه به همین نکته، روایات سبب نزول را تقویت و سایر احتمالها را نفی میکند. توجه به صدر و ذیل سوره، توجه به واقعیت خارجی در مصداقشناسی «کوثر» و ... جزء نکات مثبت این دیدگاه است؛ اما عدم توجه به واقعیت خارجی در مورد بدون نسل شدن شماتتکنندگان پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله، عدم قدرت دفع احتمالهای رقیب و ... از نقاط مبهم این دیدگاه است.
Despite presenting approximately 26 examples for "Kawthar" in various interpretations, Seyyed Mohammad Hossein Tabatabai has considered the multiplicity of descendants of the Holy Prophet (PBUH) as the exclusive example of this verse. A review of the evidence shows that this view, despite its many positive points, suffers some ambiguities. Therefore, the scientific importance of Al-Mizan interpretation on the one hand and the widespread reference of researchers to it on the other, requires that the positive and ambiguous points of his view be explained precisely. The study shows that the main pillar of Allameh Tabatabaichr ('39') s argument is the apparent meaning of "Abtar" that equals "person without generation". Given this point, the narrations strengthen the cause of revelation and deny other possibilities. Paying attention to the beginning and the end of the chapter, paying attention to the external reality in the case study of "Kawthar", etc. are among the positive points of Tabatabaichr ('39') s view; but paying no attention to the external reality about the fact that the generation of the prophetchr ('39') s enemies did not last, the inability to repel the rival possibilities, etc. are among the ambiguous points of his view.
Machine summary:
(رازي، 1420: 32 / 317 ـ 313) برخي از مفسران بر اين باورند كه دليلي بر انحصار خير كثير در يكي از مصاديق وجود ندارد و همه آنها ميتوانند مصداق كوثر باشند، (طبرسي، 1372: 10 / 837) اما علامه طباطبايي در الميزان با تكيه بر مفهومشناسي «ابتر» و برقراري ارتباط بين صدر و ذيل اين سوره مصداق انحصاري كوثر را كثرت ذريه پيامبر اكرم| ميداند كه از طريق حضرت زهرا÷ ادامه پيدا كرده است و دليلي ندارد بسياري از اين موارد جزء مصاديق «كوثر» محسوب شوند.
(همان) نتيجه اثباتي استدلال: كثرت ذريه رسول خدا|، مصداق انحصاري «كوثر» علامه طباطبايي با توجه به دو مقدمه ذكرشده به ضميمه مفهومشناسي كوثر اين نكته را ثابت ميكنند كه عليرغم ذكر حدود 26 مصداق براي «كوثر» و مستند بودن برخي از آنها به روايت، اما مصداق «كوثر» چيزي جزكثرت ذريه رسولخدا| نيست؛ زيرا «كوثر» بهمعناي «خيركثير» و «ابتر» بهمعناي «منقطعالنسل» است؛ لذا براساس ارتباط بين صدر و ذيل سوره، «كوثر» به معناي «نسل زياد» خواهد بود و با توجه به حصر موجود در آيه آخر جايي براي احتمالات ديگر باقي نميماند.
(صدر، 1428: 1 / 248) اگر علامه با توجه به اين نكته اين معنا را انتخاب كرده باشد؛ در اين صورت بايد گفت: اولاً: اثبات اين مطلب در مورد كلمه «ابتر» مشكل است و بهراحتي نميتوان گفت: بهمحض شنيده شدن كلمه «ابتر» «فرد بدون نسل» از آن فهميده ميشود؛ ثانياً: بر فرض اينكه در هنگام كاربرد كلمه «ابتر» فقط «منقطعالنسل» فهميده شود، اما آيا در سياق اين سوره باز همين معنا فهميده ميشود؟ بهعبارت ديگر علامه با توجه به معناي ابتر، در تلاش است تا معناي كوثر را مشخص كند، اما در برابر اين روش، شيوه ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه با توجه بهمعناي «كوثر»، معناي «ابتر» معين شود؛ با اين استدلال كه: براساس نظر علامه: ««كوثر» بر وزن «فوعل» بهمعناي چيزي است كه شان آن زياد بودن است و كوثر بهمعناي خيركثير است».