Abstract:
سفرنامههای دورهی صفوی، در کنار بازتاب ابعاد و وجوه متنوعی از حیات اجتماعی- سیاسی ایران عصر صفوی، روایتی پراهمیت و البته متمایز از چگونگی اعمال قدرت سیاسی در دورهی شاه عباس به دست میدهند که دارای مولفههای قابل تاملیست. روایت سفرنامهنویسان، نشان میدهد که مرکزیت بخشیدن به شاه در یک نظام سیاسی شاه محور، در کنار تضعیف کانونهای دیگر قدرت، چگونه میتواند رویکردهای پیشین را در جهت ارائهی تجربهای متمایز از سیاستورزی و اعمال قدرت سیاسی متحول سازد و نیروهای موجود را در جهت رسیدن به اهداف مورد نظر به تحرک وادارد. همچنین تحلیل محتوای روایتهای سفرنامهنویسان نشان میدهد که الگوی مورد نظر شاه عباس در مسیر اعمال قدرت که آمیزهای از کنشهای مذهبی، سیاسی و اقتصادی بود، هم ریشه در سنتهای پیشین سیاست و اعمال قدرت در ایران داشت و هم در خود، برخی اقتضائات نوین را جای داده بود که حاصل تحولات عمیق در نظام بینالملل بود. بنابرآنچه آمد؛ در این پژوهش تلاش بر این است تا با روشی توصیفی- تحلیلی، ابتدا تاملی در ساختار قدرت و سیاست در دوره صفویه صورت بگیرد و آنگاه با تحلیل محتوای سفرنامههای این دوره، تبیین مناسبی از چرخش سیاست و قدرت در دورهی شاه عباس به دست داده شود. کلید واژهها: عصرصفویه، حکومت، قدرت، شاه عباس اول، سفرنامهها.
Machine summary:
اگر چه تا حدودی میتوان دوره ی حکومت شاه عباس را نخستین دوره ی مواجهه ی بیشتر جامعه ی ایرانی با اروپاییان دانست و تقریبا از همین دوره است که در نتیجه ی تحولات بین المللی و نیز اتخاذ شیوه های متمایز در سیاست ورزی و اعمال قدرت ، راه برای حضور این نیروهای خارجی در ایران گشوده میشود و ایران با تمامی مولفه های ساختاریش ، در معرض مشاهده ی آن ها قرار میگیرد.
سرکوب کانون های موازی قدرت ، اتخاذ رویکردهایی معطوف به توسعه با در پیش گرفتن تسامح دینی، جایگزین نمودن نیروهای غیرایرانی به جای ایرانیان در رأس نهادهای مهم ، اتخاذ شیوه های مناسب در برابر نهاد مذهب و علمای شیعی و عواملی از این دست را میتوان مهمترین مولفه هایی دانست که از منظر سفرنامه نویسان دوره ی صفوی، شیوه های اعمال قدرت سیاسی شاه عباس را نسبت به دوره های قبل و بعد از وی متمایز میساخت .
در حوزه ی پژوهش هایی نیز که بر اساس محتوای سفرنامه های دوره ی صفوی، به بازپرداخت ساختار سیاست و قدرت در ایران پرداخته اند و این حوزه را از منظر چشم این ناظران خارجی مورد واکاوی قرار داده اند، میتوان به پژوهش محسن مؤمنی و علی اکبر کجباف (١٣٩١) با عنوان تأثیر ناهشیار جمعی در استبداد حکومت صفویه از دیدگاه شاردن اشاره کرد.
در ادامه ، تاکید و تمرکز این پژوهش ، بر رویکردها و سیاست ورزیها و اعمال قدرت های شاه عباس خواهد بود و تلاش خواهد شد تا با تحلیل محتوای روایت هایی که سفرنامه نویسان به دست داده اند، تفاوت ها و تمایزهای رویکردی در حوزه ی اعمال قدرت سیاسی در دوره ی شاه عباس مورد تأمل قرار بگیرد.