Abstract:
مقاله حاضر پژوهش تطبیقی آراء ابن عربی و موسی د لیون نویسنده کتاب معروف زوهر در موضوع ذات و تجلی غیبی خداوند است. در رویکرد هستی شناسانه این دو اندیشمند، در موضوع تبیین ذات خداوند و ظهور او در مراتب غیب، قرابت قابل تاملی ملاحظه می گردد. ذات از منظر وجودشناختی این دو اندیشمند، در مرتبه ای فراتر از وجود، در ظلمت عدم است. از ظلمت، نور وجود ساطع می گردد و مراتب هستی یکی پس از دیگری نمود می یابند. از منظر ابن عربی و د لیون در مراتب غیب به لحاظ ارتباط خداوند با خلقت، دو قلمرو تجلی غیب مطلق و غیب نسبی از یکدیگر قابل تشخیص است. این دو قلمرو نزد دو متفکر با تعابیر خاصی خوانده می شوند که ناظر بر خصوصیات مرتبه ای خود هستند. درقلمرو غیب مطلق خداوند هیچ نسبتی با خلق ندارد و مرتبه غیب نسبی محل ارتباط خداوند با خلقت است.
Machine summary:
i / / نشریۀ علمی آینۀ معرفت ، سال بیستم ، شمارٔە شصت و چهارم ، پاییز ٩٩ __________________________________________________________________________________________ مشغول میسازد چگونه خدایی که فراتر از وجود و ادراک است در هستی ظاهر میشود و خود را ادراک پذیر میسازد؟ در اسلام ابن عربی به عنوان بنیانگذار عرفان نظری و کسی که به نظر بیشترین تأثیر را براندیشۀ متفکران پس از خود گذاشته ، در مجموعه آثار خود، موضوع را از منظر وحدت وجودی تبیین کرده است .
نور در مجموعه آثار ابن عربی در ارتباط با تمام مراتب غیبی اعم از الوهیت و ربوبیت به کار میرود و در حقیقت این نکته را به ذهن متبادر میسازد که هستی، نوری پیدا شده از ظلمت خداوند است .
البته به کار گرفتن نماد نور برای ان سوف ، به باور شولم ، در تمام نظام های قباله ای وجود داشته است ؛ اما تفاوت در این است که پیش از زوهر در کنار نور پنهان همۀ تعاریف انجام شده از ان سوف - همچون راز پنهان ، وفور، وحدت نامتمایز- اشاره به رویکرد سلبی به ان سوف دارد؛ اما زوهر در کنار رویکرد سلبی، رویکردیایجابی نیز به ان سوف میکند و از نوری سخن میگوید که از اندیشۀ الهی میدرخشد و ان سوف را از کنز پنهان بیرون آورده و به مرتبۀ پایین تر صدور تنزل میدهد(٨٩.
به عنوان مثال عفیفی تنها به اعتبار ذات مطلق نشریۀ علمی آینۀ معرفت ، سال بیستم ، شمارٔە شصت و چهارم ، پاییز ٩٩ __________________________________________________________________________________________ الهی به أحدیت توجه دارد و به آن به عنوان مرتبه ای از الوهیت نظر نمیکند( عفیفی، ص ٨٦) در حالی که جندی شارح دیگر فصوص در شرح کلام مذکور از فصوص الحکم معتقد است تجلی ذاتی در أحدیت نیست ؛ زیرا هیچ حکم و رسمیدر أحدیت وجود ندارد.