Abstract:
در این مقاله تلاش شده است بر اساس دیدگاه نهادگرایی جدید به این سوال پاسخ داده شود که چرا و چگونه ایران در عصر پهلوی دوم با وجود ثروت هنگفتی که از درآمدهای نفتی به دست آورد، در عرصه سیاسی دچار توسعه نیافتگی شد. یافتهها حاکی از آن است ویژگیهای نهادی ایران در دوران پهلوی دوم از جمله وابستگی به بیگانگان، فرمایشی بودن و مردمی نبودن، انحصارگرایی و سرکوب تشکلهای مردمی از جمله دلایل اصلی توسعه نیافتگی ایران است که از طرفی با شاخصههای توسعه سیاسی از قبیل دموکراسی، حاکمیت قانون، عدم ذهنیت فساد، آزادی رسانه و فعال بودن جامعه مدنی و از طرف دیگر با مفروضههای نهادگرایی از قبیل شفافیت، تجزیه تحلیل پذیری، عقلانی بودن و عملی بودن در تضاد هستند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که دسترسی حکومت پهلوی به رانتهای نفتی و جدایی دولت از ملت و اقدامات خودسرانه شاه در ایجاد نهاد های مدنی کشور را از مسیر توسعه سیاسی دور نگه میداشت. مقاله حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای و منابع اینترنتی است
This article tries to answer the question of why and how Iran in the second Pahlavi era, despite the huge wealth it gained from oil revenues, underdeveloped in the political arena, based on the new institutionalist perspective. Findings indicate that the institutional characteristics of Iran in the second Pahlavi era, such as dependence on foreigners, dictatorship and unpopularity, monopoly and repression of popular organizations are among the main reasons for Iran's underdevelopment. , The lack of a mindset of corruption, the freedom of the media and the activism of civil society, and on the other hand, are at odds with institutionalist assumptions such as transparency, analyzability, rationality and practicality. The results of this study show that the Pahlavi government's access to oil rents and the separation of the government from the nation and the Shah's arbitrary actions in creating the country's civil institutions kept him away from the path of political development. The present article is a descriptive-analytical method using library resources and Internet resources
Machine summary:
یافته ها حاکی از آن است ویژگیهای نهادی ایران در دوران پهلوی دوم از جمله وابستگی به بیگانگان ، فرمایشی بودن و مردمی نبودن ، انحصارگرایی و سرکوب تشکل های مردمی از جمله دلایل اصلی توسعه نیافتگی ایران است که از طرفی با شاخصه های توسعه سیاسی از قبیل دموکراسی، حاکمیت قانون ، عدم ذهنیت فساد، آزادی رسانه و فعال بودن جامعه مدنی و از طرف دیگر با مفروضه های نهادگرایی از قبیل شفافیت ، تجزیه تحلیل پذیری، عقلانی بودن و عملی بودن در تضاد هستند.
در جامعه شناسی و مطالعات سازمانی ، نظریه نهاد گرایی، نظریه ای در مورد جنبه های عمیق تر و مقاوم تر ساختار اجتماعی است که توسعه و زوال نهادها و جوامع را به صورت جامع مورد ارزیابی قرار میدهد(رمضانی باصری و میرفردی،١٣٩٣ : ١٤١) 1 Development 2 New institutionalism or neo-institutionalism آنچه در این مقاله با توجه به نظریه نهادگرایی جدید مورد بحث و بررسی قرار میگیرد این است که توسعه نیافتگی سیاسی ایران در دوران پهلوی دوم ، چگونه قابل تبیین است ؟ و چگونه استخراج و فروش نفت نقش تاثیر گذاری بر جنبه های مختلف این توسعه نیافتگی داشته است ؟ فرضیه محوری در این مقاله این است که ویژگی هایی همچون وابستگی به بیگانگان ، انحصاری بودن ، غیر مردمی بودن و سرکوب تشکل های مردمی و وابستگی به شخص شاه در نهادهای دوران حکومت محمد رضا شاه پهلوی از دلایل اصلی توسعه نیافتگی سیاسی ایران پیش از انقلاب بوده است .