Abstract:
در تبیین معنای کمال دین در آیه سوم سورۀ مائده، سه دیدگاه متفاوت در میان مفسران قابل مشاهده است. عدهای آن را محصول «جامعیت دین» بعد از اتمام نزول فرامین وحیانی تلقی نموده و عدهای دیگر، «حاکمیت دین» با گسترش دامنه شیوع و نفوذ اسلام را معادل با کمال انگاشتهاند، و گروه سوم که بیشتر مفسران شیعی هستند، «جاودانگی دین» با امر ولایت را مترادف با کمال قلمداد نمودهاند. با توجه به اینکه آیۀ اکمال دین ازجمله آیات دارای شأن نزول خاص میباشد و از طرف دیگر، متعلق کمال محذوف و ظاهر آیه حداقل در نگاه اول دلالت آشکاری بر آنچه کمال بدان مبتنی است ندارد، بیشتر مفسران در تبیین معنای کمال به ذکر روایات تفسیری ناظر به شأن نزول بسنده نموده و در راستای روشن نمودن متعلق کمال، کمتر به فحصی عمیقتر از قراین درونمتنی روی آوردهاند. ازاینرو نوشتار پیش رو، دیدگاه مفسران گروه دوم را بر اساس ارائه برخی قراین دورنمتنی، تحلیل و بررسی نموده است.
Three different viewpoints can be observed among interpreters in elucidation of the meaning of perfection of religion in verse three of Surat al-Ma’ida. Some have implied it as the outcome of the “universality of religion” after completion of the revealed commands and others have assumed “sovereignty of religion” upon the expansion and influence of Islam as equivalent to perfection, while the third group, who mostly include the Shi’ite interpreters, have considered “eternity of religion” along with devotion to Imams (wilaya) as equivalent to perfection. Given the fact that the verse “perfection of religion” is among the verses of special revelation occasion and, on the other hand, the object of perfection is omitted and the outer aspect of the verse, at least in the first glance, does not obviously denote what perfection is dependent upon, most interpreters have sufficed with mentioning the interpretational traditions concerning the revelation occasion in explaining the meaning of perfection and have scarcely engaged in an inquiry deeper than the intra-textual evidences in order to elucidate the object of perfection. Thus, the present paper has undertaken to analyze and examine the exegetical viewpoint of the second group in accordance with some intra-textual evidences.
Machine summary:
اما آنچه در همين مجال اندک ميتوان به شکلي گذرا به آن پرداخت ، اين است که اولاً عبارت «کامل کردن دين » با توجه به اينکه در سياق آياتي قرار گرفته که به نزول احکام عملي و حدود حرام و حلال الهي در مورد خوردنيها اختصاص يافته ، و با نظرداشت به معناي لغوي واژه کمال ، اضافه شدن آموزه يا آموزه هايي به ساير آموزه هاي وحياني و به عبارتي، وجه شموليت آموزه اي يا بعد فرايضي و فراميني دين را به ذهن متبادر مينمايد که با مفهوم تفوق و غلبه دين به معناي قدرت گرفتن دولت ديني متفاوت است ؛ هرچند ممکن است براي اين آموزٔە واردشده به مجموعه دين کارکردهاي گوناگوني تعريف کرد که ازجمله آن غلبه باشد، اما نکته مهم اين است که بايد به دوئيت مفهومي اين دو موضوع توجه ويژه داشت .
نکته ديگر اينکه اگر غلبه را به برتري و افضليتي درون ديني مربوط بدانيم ، يعني آن را به قابليت ذاتي و نهادينه شده در اسلام به عنوان يک مجموعه متشکل از فرامين وحياني و امتيازات ويژه آن براي فرهنگ سازي اجتماعي و اخلاقي منتسب نماييم و پيش فرضمان اين باشد که متکلم با هدف بيان مضمون «برتري يافتن اسلام به لحاظ خصوصيات کلي احکام و قوانينش نسبت به ساير آموزه ها و قوانين ديني»، از عبارت کامل کردن دين استفاده کرده است ، آن گاه اين پرسش مطرح ميشود که آيا براي بيان مفهومي چون برتري يافتن ، عبارتي چون «ليظْهر ه »٢ مناسب تر و در افاده مقصود گوياتر نبود؟ يا عباراتي مثل «اصْط في...