Abstract:
«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدیولوژیک خود استفاده کند. این پژوهش تلاش می کند تا نشان دهد که چگونه ادبیات داستانی کودکان متاثر از گفتمان های موجود و ساختار اجتماعی مولد این گفتمان ها، برداشتی متفاوت از تعلیم و تربیت ارایه می کند و چگونه گفتمان ها در بازتاب مفاهیم تعلیم و تربیت نقش دارند. در این پژوهش سعی بر این است تا با رویکرد «نورمن فرکلاف»، داستان «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی بررسی، تحلیل و تبیین گردد. هدف ما این است که با تحلیل دقیق داستان «ماهی سیاه کوچولو» بهرنگی نشان دهیم که متن، معرف چه گفتمان یا گفتمان هایی است و این متن، چه رابطه ای میان تعلیم و تربیت و ابعاد اجتماعی و سیاسی برقرار می سازد. بافت موقعیتی، فرض وجود دیدگاه ایدیولوژیک بهرنگی را تقویت می کند. از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی، نتیجه این پژوهش این است که بهرنگی در این داستان، چهار گفتمان رایج معاصر خود یعنی استبداد، ملی، مذهبی و چپ مارکسیست را توصیف و نقد کرده است. گفتمان چهارم، گفتمان غالب و تعلق گفتمانی بهرنگی است. بهرنگی در این اثر سعی دارد تا با انتخاب واژگان خاص، شخصیت ها، مکان ها و هم آیی و جنبه های استعاری، گفتمان خود را بر سایر گفتمان ها برتری بخشد. مضامین تعلیم و تربیت در این داستان اغلب متاثر از گفتمان چپ و دیگر گفتمان های تقابل گر رایج و در رویارویی با گفتمان نظام سلطه (گفتمان استبداد) شکل گرفته است.
“Samad Behrangi” is a critic of the children's literature as well as the education system before him and tries to use the capabilities of children's literature to achieve his ideological goals.This study seeks to show how children's fiction, influenced by existing discourses and the social structure that produces these discourses, offers a different conception of education and how discourses reflect the concepts of education.This research attempts to show how children's fictional literature influenced by the existing discourses and the social structure producing these discourses, affords a different conception of education and how discourses play a role in reflecting the concepts of education. In this study, an attempt was made to review, analyze and explain the story of Behrangi’s “Mahi Siah Kouchoulou”Tale from Norman Fairclough’s approach. Our goal is to show what discourse or discourses the text is referring to by accurately analyzing the story and what relationship does this text establish between education and the social and political dimensions? Situational context reinforces the assumption of the author's ideological point of view. The result of this research, based on the analysis of critical discourse, is that Behrangi in this story has described and criticized four common contemporary discourses, namely authoritarianism, nationalism, religion and the Marxist left. The fourth discourse is Behrangi’s dominant and dependence discourse. In this work, Behrangi tries to make his discourse superior to other discourses by choosing specific words, characters, places, and metaphorical aspects.The themes of education in this story are often influenced by the left discourse and other common confrontational discourses and are formed in opposition to the discourse of the system of domination (the discourse of tyranny).
Machine summary:
تحليل گفتمان انتقادي داستان «ماهي سياه کوچولو» صمد بهرنگي عليرضا مقدم * ** محمدحسن کريمي رحمان صحراگرد *** **** شهرزاد شاهسني چکيده «صمد بهرنگي »، منتقد نظام تعليم و تربيت و ادبيات کودکان پيش از خـود اسـت و با بهرهگيري از قابليت هاي ادبيات کودکان سعي دارد تا از آن براي نيـل بـه اهـداف ايدئولوژيک خود استفاده کند.
مطالعه حاضر بر آن است تا با انتخاب داستان «ماهي سياه کوچولو» صمد بهرنگي و با تکيه بر نظريه و روش تحليل گفتمان انتقـادي مضـامين تعلـيم و تربيـت را در گفتمـان ادبيات داستاني کودکان در فضاي دهۀ چهل و پنجاه شمسي بررسي و تحليل کند.
آنچه از مرور پيشينه پژوهش بر ما آشکار مي گردد اين است که هر چنـد بـا رويکـرد تعليم و تربيت در آثار بهرنگي ، تحقيقاتي صورت پذيرفته است و برخي مضامين تربيتـي در آثارشان بررسي شده، هيچ کدام از اين پژوهش ها، داستان را از نظر پيوند بين صـورت و معناي متن و توجه به بافت متن و بافـت موقعيـت يـا بـه عبـارتي بـا رويکـرد تحليـل گفتمان انتقادي تحليل نکردهاند.
در اين پـژوهش داسـتان «مـاهي سـياه کوچولـو» بـر مبنـاي ديدگاه فرکلاف در سه سطح توصيف (تحليل انتزاعي متن که نگاه ايدئولوژيک نويسـنده را در بردارد)، تفسير (توجه به جنبۀ بينامتني و تاريخي در داستان) و سطح تبيين (توجه بـه نگاه ايدئولوژيک نويسنده در تقابل يا تأييد گفتمان موجود جامعه و قدرت که ايـن مرحلـه با تکيه بر دو مرحلۀ توصيف و تفسير به دست مي آيد) بررسي و تحليل شده است .