Abstract:
برای شناخت احکام امضایی قرآن از احکام تاسیسی، شاخصههایی معرفی شده که یکی از آنها صیغه و نوع فعلی است که در بیان آن حکم بهکار رفته است. ادعای مطرح شده آن است که اگر فعل بیانگر حکم، فعل ماضی و خبری باشد، آن حکم امضایی خواهد بود؛ زیرا دلالت فعل ماضی بر زمان گذشته، نشانگر وجود آن حکم در گذشته است و این امر، معیار حکم امضایی است که داشتن سابقه برای حکم شرعی میباشد. در مقاله حاضر پس از تبیین ادعای مذکور و ادله آن، این ادعا و ادلهاش نقد و اثبات میشود که صرف استخدام فعل ماضی برای بیان حکم، نشانه کافی برای امضاییبودن حکم نیست.
There are some criteria introduced for differentiating the judgments of approval from the constitutive judgments including the mood and the type of the verbs used for the statement of that judgment. It is claimed that if the verb of the sentence that expresses the judgment is a declarative sentence in the past tense, it will be a judgment of approval; since the past tense of the verb implies that the judgment existed in the past and the precedent for the legal law is a criterion for the judgment of approval. The present article first explains the above-mentioned claim and its evidences. Next, it is criticized and proved that using only the past tense of the verb to express the judgment is not an adequate sign of the judgment to be a judgment of approval.
Machine summary:
در ميان راههاي گوناگوني كه براي شناسايي احكام امضايي قرآن ميتوان مورد بررسي قرار داد، توجه به ساختار افعالي كه حكم فقهي قرآن در قالب آن ارائه شده است ـ باتوجه به اينكه برداشتي درونمتني و متكي به خود قرآن است ـ يكي از بهترين راههاست، ولي بايد ديد آيا با دقت در ساختار فعلي كه حكم شرعي از آن استفاده ميشود، امضايي يا تأسيسيبودن آن حكم را ميتوان احراز كرد يا خير؟ در مراجعه به قرآن مجيد، يكي از معيارهايي كه دراينباره قابل بررسي بهنظر ميرسد، دلالت افعال ماضي بر امضاييبودن حكم مستفاد از آن فعل است؛ زيرا فعل ماضي، دلالت بر زمان گذشته دارد؛ پس چنين مينمايد كه اين احكام داراي پيشينه قبل از اسلام بوده ـ امضايي بودهاند ـ که اين ساختار بهوسيله خداوند متعال براي حكم بهكار رفته است، ولي آيا اين نظر ابتدايي را ميتوان تصديق كرد و دلالت فعل ماضي بر امضاييبودن حكم تمام است، يا توجه و دقت بيشتر در اين مسئله ـ بهخصوص با مراجعه به قرآن مجيد ـ اين ادعا را تضعيف ميكند؟ غرض از نوشتار پيش رو، توجه به اين موضوع و بررسي اين مسئله است كه با اتكا به روش تفسيري اجتهادي مخصوصاً با استفاده از خود قرآن كريم (تفسير قرآن به قرآن) و مباحث ادبيات عرب و علم اصول صورت ميگيرد.
امضاييبودن حرمت ازدواج با دو خواهر، با فعل ماضي يكي از موارد ازدواجهاي حرام، جمع ميان دو خواهر و ازدواج همزمان با آنهاست كه طبق نقلي از ابنعباس و قتاده، جمع ميان دو خواهر پيش از اسلام رايج بود (طبري، 1412، ج4، ص217) و از ادامه آيه شريفه نيز همين امر قابل استفاده است كه اينگونه ازدواج، سابقه در جاهليت و دستكم نزد مردم عصر نزول قرآن كريم داشته است (ر.