Abstract:
ارسطو مفاد ساختار حملی و گزاره بسیط را برپایه نگاه مقولاتی و هستیشناسانه خود حمل محمول بر موضوع و وجودش در آن دانست، و رواقیان با انکار وجود عینی برای کلی و حمل آن بر موضوعش، مفاد این ساختار و گزاره اتمی را بیان کیفیتی محسوس درباره موضوعی خاص و همزیستی موضوع و محمول معرفی کردند. نتیجه این دو نگاه متفاوت به این ساختار، شکلگیری استدلال حملی در منطق ارسطویی و ناکارآمدی گزاره اتمی در استدلال از نگاه رواقیان است. اما ابنسینا و پیروانش با کنار گذاشتن نگاه مقولاتی و فلسفی به معانی مفرد و با نگاهی ذهنی و مصداقی به مفاهیم، مفاد ساختار حملی و گزاره حملیه را صدق محمول بر موضوع و مصداق بودن ذات موضوع برای مفهوم محمول معرفی میکنند. این نگاه به مفاد ساختار حملی، باعث شکلگیری استدلال اقترانی حملی در منطق سینوی میشود که منافاتی با استدلالهای شرطی در این منطق ندارد. ازاینرو در این منطق، افزونبر استدلال حملی، استدلالهای شرطی هم مطرح میشود. جمع میان حمل و شرط و استدلال حملی و شرطی در منطق سینوی، پژوهشگران منطق را با این پرسش روبهرو کرد که آیا منطق سینوی تلفیقی از منطق حمل ارسطویی و منطق شرط رواقی است یا آنکه ماهیتی مستقل از آن دو دارد؛ زیرا منطق ارسطویی و رواقی با یکدیگر ناسازگار بوده و جمعپذیر نیستند. در برابر پرسش یادشده، برخی از منطقپژوهان به دیدگاه تلفیق گرایش یافتهاند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و استدلالی ارایه میشود، قصد داریم با بیان تفاوت میان گزاره حملیه سینوی و بسیط ارسطویی و اتمی رواقی، نادرستی دیدگاه تلفیق را آشکار کرده و زمینه باور استقلال منطق سینوی از دو منطق دیگر را فراهم سازیم.
Aristotle considered the subject predicate structure and the simple proposition, based on his categorical and ontological view, predicating the sentence on the subject and its existence, and the Stoics, by denying the objective existence, introduced the contents of this atomic proposition as the coexistence of the subject and the predicate. The result of these two different views on this structure is the formation of a predicative argument in Aristotelian logic and the inefficiency of the Stoic atomic proposition. Avicenna and his followers, on the other hand, by abandoning the categorical and philosophical view on the meanings of singular, introduced another structure. This approach to the content of the predicate structure leads to the formation of the predicative conditional argument in Avicenna's logic, which does not contradict the conditional arguments in this logic. Therefore, in this logic, in addition to predicative argument, conditional arguments are also presented. The combination of the predicative and conditional reasoning in Avicenna's logic has led scholars of logic to question whether the Avicenna's logic is a combination of Aristotelian logic and Stoic conditional logic or it has an independent nature? Because Aristotelian and Stoic logic are incompatible with each other. In the face of this question, some logicians have adopted the view of combination. Using a descriptive-analytical method this paper studies the difference between the Avicenna predicative proposition, Aristotelian simple proposition and Stoic atomic proposition to distinguish Avicenna's logic from the other two logics.
Machine summary:
گزاره حملی در منطق ارسطویی، رواقی و سینوی محمدرضا محمدعلیزاده 1 چکیده ارسطو مفاد ساختار حملی و گزاره بسیط را ـ برپایه نگاه مقولاتی و هستیشناسانه خود ـ حمل محمول بر موضوع و وجودش در آن دانست، و رواقیان با انکار وجود عینی برای کلی و حمل آن بر موضوعش، مفاد این ساختار و گزاره اتمی را بیان کیفیتی محسوس درباره موضوعی خاص و همزیستی موضوع و محمول معرفی کردند.
برای پاسخ به این پرسش که «اگر جمع میان حمل و شرط در منطق سینوی، تلفیق سخنان ارسطو و رواقیان نیست، پس وجه آن چیست؟»، لازم است بررسی کاملی درباره گزارههای بسیط و مرکب ارسطویی و اتمی و مولکولی رواقی و حملی و شرطی سینوی و نیز بررسی کاملی درباره قیاسهای حملی ارسطویی و مرکب رواقی و حملی و شرطی سینوی، انجام شود که چنین بحثهای مفصلی در یک مقاله نمیگنجد.
ازاینرو، در این مقاله تنها به بررسی گزاره بسیط ارسطویی و اتمی رواقی و گزاره حملی سینوی میپردازیم و با بیان مفاد هرکدام، تمایز آنها را آشکار میسازیم تا از همراهی حمل و شرط در منطق سینوی (که با یکدیگر سازگاری دارند)، گمان به تلفیق میان سخنان ارسطو و رواقیان (که با هم ناسازگارند) پیدا نکنیم.
2. گزاره اتمی در منطق رواقی رواقیان برخلاف ارسطو، وجود عینی کلی را منکرند و در نتیجه، تحلیل متفاوتی از گزارههای بسیط ارائه میدهند که بهمعنای انکار مفاد حمل و اندراج و وجود محمول در موضوع است و ازاینرو، گزارههای مرکب و مولکولی و استدلالهای مرکب رواقیان نیز تحلیل متفاوتی دارند و بنابر این دیدگاه، امکان شکلگیری استدلال از گزارههای اتمی وجود نخواهد داشت.