Abstract:
از آغاز تاریخ بشریت جنگ و خشونت همواره همزاد یکدیگر بوده و زنان بهعنوان گروه آسیبپذیر بیشترین تأثیرات را متحمل شدهاند. در حقیقت با بروز جنگ، گروههای مختلف به شکل عامدانه زنان را هدف قرار میدهند و از آنان برای رسیدن به اهداف جنگی خود بهره میجویند. بنابراین با توجه به جایگاه و نقش زنان در خانواده و جامعه بهعنوان هستۀ اصلی، امنیت و ثبات متزلزل شده و در نگاه جامع با به خطر افتادن امنیت کشور یا کشورهای دیگر، جامعۀ جهانی با عدم امنیت و صلح روبهرو خواهد شد. در نتیجه میتوان گفت که اهمیت شناخت تأثیرات ناگوار مخاصمات مسلحانه بر زنان و آثار آن بر صلح و امنیت بینالمللی امری انکارناپذیر و ضروری است. در این زمینه شورای امنیت بهعنوان رکن اجرایی سازمان ملل متحد که وظیفۀ حفظ صلح و امنیت بینالمللی را بر عهده دارد، به این موضوع از سال 1991 به بعد توجه نموده و سه اقدام انجام داده است: 1. مفهومپردازی نقض حقوق زنان در مخاصمات مسلحانه بهعنوان تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی، 2. اقدامات قضایی- امنیتی و 3. اقدامات سیاسی- امنیتی.
Since the beginning of humanity, war and violence have always been with each other and women as vulnerable groups have the most impact of wars. In fact, when wars are started, women are deliberately targeted and used them to achieve their objectives by different groups. Therefore, due to the position and role of women in the family and society as a core, security and stability of countries are endangered. In a comprehensive perspective, when the countries become insecure, the international community will become insecure. As a result, it is undeniable that the importance of recognizing the adverse effects of armed conflict on women and its impact on international peace and security is essential. In this regard, the Security Council, as the United Nations Executive Director responsible for maintaining international peace and security, has focused on this issue since 1991 and undertaken three actions: 1. the concept of violating women's rights in armed conflict as a threat to international peace and security. 2. Judicial-security measures. 3. Political-security measures.
Machine summary:
اما سؤال آن است که نقش و عملکرد شوراي امنيت به عنوان رکـن مهـم سـازمان ملل متحد که وظيفۀ صلح و امنيت بن ي المللي را دارد، در موضوع زنان در مخاصمات مـسلحانه چگونه بوده است ؟ و آيا اقدامي به منظور محافظت از زنان در جنگ ها در فاصلۀ زماني ١٩٩١ تا ٢٠١٧ انجام داده است ؟ با گذري به تاريخ بايد گفت که از آغاز پيدايش جنگ تا پـس از جنـگ جهـاني دوم هـيچ معاهده و قانوني به شکل صريح به حقوق زنان و منع خشونت عليه آنها اشاره نداشـته و فقـط از کلمۀ مردم بيدفاع و غيرنظاميان استفاده ميشده است .
با تمامي اين اوصاف سازمان ملل متحد در آغاز به ايـن درگيـري بـه چـشم جنگ قومي- داخلي مينگريـست و سـکوت کـرده بـود (١١٣-١١٢ :٢٠٠٢ ,Barnett)، امـا بـا گسترش جنايت جنگي به ويژه تجاوز جنسي توجه شوراي امنيت به شرايط موجـود در روانـدا جلب شد و در اول ژوئيۀ ١٩٩٤ نقض حقوق بشر به ويژه زنان را محکـوم و از شـرايط موجـود ابراز نگراني کرد (طباطبايي، ١٣٨٤: ٣٦).
از سوي ديگر، اين دادگاه ها نشان دهندة تفـسير موسع شوراي امنيت سازمان ملل متحد از صلح و امنيت بين المللي پس از پايان جنگ سرد بود که متناسب با آن محدودة فعاليت خود را به طور چشمگيري گـسترش داده و در مـورد حقـوق زنان در مخاصمات مسلحانه به نوعي قانون گذاري کرده است .