Abstract:
می توان رمان «تهران، شهر بی آسمان» را یکی از مهم ترین رمان های اجتماعی- سیاسی دانست که از جهات مختلف می تواند مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از رویکردها، نظریه چندآوایی باختین است که درباره شاخص های گفت وگو و چندصدایی در یک اثر بحث می کند. میخاییل باختین یکی از بزرگ ترین منتقدان و نظریه پردازان روسی است که در نظریه «منطق مکالمه»، خوانش گفت وگویی در ژانر رمان را مطرح می کند. در پژوهش پیش رو، ضمن معرفی رمان «تهران، شهر بی آسمان» و بیان مبانی نظریه باختین، به میزان مطابقت این نظریه با رمان پرداخته و مصداق های آن را در رمان به شیوه تحلیل کیفی مورد واکاوی قرار داده ایم که در نتیجه آن «تهران، شهر بی آسمان»، به عنوان رمانی چندصدایی معرفی می شود. دستاوردهای پژوهش، نشان می دهد با این که در مواردی صدای نویسنده با صدای شخصیت ها در هم می آمیزد، اما وجود مولفه های دیگری مانند: سبک بخشی، جدل، نقیضه، آوای الفاظ و گفت وگوی مرکب، این رمان را در شمار رمان های چندصدایی قرار می دهد.
Tehran, city without a sky, novel can be considered one of the most important socio-political novels which can be studied in different approaches. One of the approaches is Bakhtin's polyphonic theory which discusses the indicators of dialogue and polyphony in a literary work. Mikhail Bakhtin is one of the greatest critics and theorists of Russia who expresses dialogic reading in the genre of the novel in the dialogical principle. In present research, while introducing the novel of "Tehran, the city without a sky" and expressing the fundamentals of Bakhtin's theory, we have considered the compatibility level of this theory with the novel and have examined cases in the novel in terms of qualitative analysis which as a result "Tehran, the city without a sky"has been introduced as a Polyphony novel. The research's achievements depict that while the author's voice blends with the voices of characters, but the existence of other components such as stylization, controversy, parody, voice of words, and compound dialogue make the novel a part of the polyphony novels.
Machine summary:
«تهران ، شهر بيآسـمان » رمـاني اسـت کـه در آن صـداي شخصـيت هـاي مختلفـي از طبقات پايين جامعه همراه با تمام دغدغه هاي متعلق بـه ايـن قشـر از جملـه : فقـر، بـدبختي و فساد از زبان خود شخصيت ها شنيده ميشود و اين موجب شده تهران ، شهر بيآسمان جـزو بهتـرين رمـان هـاي نويسـنده در نفـي تـک صـدايي و يـک جانبـه گرايـي باشـد.
پيشينۀ پژوهش بررسيهاي ما نشان ميدهد، رمان تهران شهر بيآسمان ، تـاکنون بـا اسـتفاده از نظريـۀ منطق گفتگويي باختين مورد واکاوي قرار نگرفته است ؛ اما پژوهشگراني از ابعـاد ديگـر بـه تحليل اين رمان پرداخته اند که از جمله آن ميتوان بـه پايـان نامـۀ کارشناسـي ارشـد فاطمـه مرادي با عنوان «بررسي عناصر داستان در سه رمان «مهر گياه »، «تهـران ، شـهر بـيآسـمان » و «سپيده دم ايراني» نوشـتۀ اميرحسـن چهـل تـن » و مقالـۀ «تهـران شـهر بـيآسـمان » از آناهيـد اجاکيانس اشاره کرد.
چندآوايي بودن رمان ، فقط به معناي طرح مکالمۀ لفظي شخصيت هـا در آن نيست ؛ از اين رو باختين اصطلاح «گفتمان رمـان گـرا» را بـراي اشـاره بـه گونـه هـاي متشکل از ديدگاه هاي متنوع وضع کرده اسـت .
جدل ديگر نويسنده در اين داستان ، ايـن اسـت کـه عامـل بـدبختي مـردم چـه کسـي است ؟ سبب فرورفتگي جامعه در فساد چيست ؟ شاه که منابع کشور را به تاراج مي دهـد، يـا مصدق که مي خواهد از زير پتو کشور را اداره کند؟ يـا کشـمکش آن دو بـر سـر تصـاحب قدرت ؟ «غلام دده امامي را نشان داد بيخ گوش کرامت گفت : بـا اعليحضـرت يـک جـان در دو قالب اند.