Abstract:
طبقۀ اجتماعی ازجمله مفاهیمی است که در بین اندیشمندان علوم اجتماعی بسیار مناقشهبرانگیز بوده است. اندیشمندان این حوزه درمورد تعریف طبقه، حوزه و کاربرد آن، ساختار و نظریه های مرتبط با آن توافق چندانی ندارند و از منظرهای مختلف آن را تحلیل و بررسی کرده اند. گاهی این مفهوم از بعد اقتصادی، گاهی سیاسی و گاهی علاوه بر بعد اقتصادی و سیاسی از ابعاد اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. عده ای هم اعتقادی به وجود طبقه ندارند. نوع نگاه اندیشمندان به این مفهوم می تواند رویههای متفاوتی را در زمینۀ مسائل و مفاهیم قشربندی، طبقۀ اجتماعی و طبقۀ متوسط به وجود آورد. این مقاله با روش فراتحلیل به بررسی و مقایسۀ نظرات اندیشمندان طبقۀ اجتماعی و طبقۀ متوسط در ایران میپردازد و نظریه های آنان را در زمینههای مفهوم و ساختار طبقۀ اجتماعی، ساختار، ویژگیها، تیپولوژی و کارکردهای طبقۀ متوسط مورد مقایسه قرار میدهد. دورههای مطالعاتی صاحبنظران درمورد طبقۀ اجتماعی، قبل از قاجار، قاجار، پهلوی و انقلاب اسلامی ایران است. نتایج نشان می دهد که بهترتیب بیشترین توافق درمورد مفهوم طبقه به ملاک های: 1. شغلی، 2. اقتصادی و شانس های مشترک زندگی به یک میزان، 3. قدرت و مالکیت، و 4. درک شرایط تاریخی مربوط است. همچنین، این نظریه پردازان در زمینههای ساختار طبقه، ویژگیها، تیپولوژی و کارکردهای طبقۀ اجتماعی و طبقۀ متوسط دارای نقاط اشتراک و افتراق هستند.
Abstract
Social class is one of the concepts that is very important for social scientists and at the same time this concept has been very controversial. Scholars in this field do not agree much on the definition of class, field and its application, structure and related theories, and have analyzed it from different perspectives, sometimes only from an economic, sometimes political and sometimes in addition, the economic and political dimensions of the social and cultural dimensions have been studied, and others discuss the disappearance of class. The kind of view of thinkers on this concept can create different procedures in the field of issues and concepts of stratification, social class and middle class. This article examines and compares the views of social and middle class thinkers in Iran with meta-analysis method and compares their views in the fields of social class concept, social class structure, typological features structure and middle class function. The study courses of the observers on the social class are before Qajar, Qajar, Pahlavi and the Islamic Revolution of Iran. The results show that the most agreement on the concept of class is related to the criteria: 1. Occupational, 2. Economic and common opportunities Life is equal 3. Power and ownership and 4. Understanding historical conditions. These theorists also have commonalities and differences in the fields of class structure, characteristics, typology and functions of social and middle class.
Machine summary:
جيمز بيل ويژگيهاي طبقۀ متوسط جديد در ايران را اين گونه درنظر ميگيرد: پذيرش روابط سنتي قدرت ، برخورداري از آموزش مدرن ، دارا بودن مهارت و استعداد، تأثير يافتن از انديشه ها و عقايد خارجي و دوري از هرگونه تعصب و خشک انديشي ديني و تقليد کورکورانۀ تاريخ گذشته (همان ، صص .
احمد اشرف و بنو عزيزي قائل به وجود طبقۀ متوسط در ايران از زمان ساسانيان هستند، اين طبقه در زمان قاجار علاوه بر طبقات متوسط سنتي «با ادغام ايران در اقتصاد جهاني در دهه هاي پاياني قرن نوزدهم 148 منجر به پيدايش طبقات جديد اجتماعي شد» (همان ، ص .
اشرف و بنوعزيزي طبقۀ متوسط را داري چنين ويژگيهايي ميداند؛ برخورداري از تحصيلات ، دانش و مهارت حرفه اي، حامل افکار و انديشه هاي غربي، نقش داشتن در نوسازي جامعه به سبک غربي، ترديد داشتن در شيوه هاي زندگي سنتي، برداشت هاي سنتي از قدرت سياسي و مناسبات اجتماعي و به دنبال سازش با وضعيت جديد هستند (اشرف و بنوعزيزي، به نقل از اديبي، ١٣٥٨، ص .
محمدحسين بحراني: بحراني طبقۀ اجتماعي را اين گونه تعريف ميکند: گروه پايداري است که اعضاي آن در مناسبات توليدي و سازمان اجتماعي توليد و توزيع کالاها و خدمات ، بهره گيري از مازاد اقتصادي جامعه ، برخورداري از سرمايه هاي اقتصادي، اجتماعي ـ فرهنگي و سياسي و سهم بري در توزيع قدرت ، موقعيت يکساني داشته باشد، نسبت به موقعيت خود آگاه بوده ، به اتحادي هرچند 152 نسبي و غير رسمي رسيده و براي نگه داشت منافع و قدرت يا به دست آوردن آن با حاکميت يا ديگر نيروهاي اجتماعي در چالش باشد (بحراني، ١٣٨٩، ص .