Abstract:
درمیان مدلهای مختلف تصمیمگیری، مدل بازیگر عقلایی که مبتنی بر منطق هزینه-فایده است، چارچوب مناسبی را برای درک بهتر رفتارهای سیاستخارجی ترامپ فراهم میکند که میتواند مورد توجه تصمیمگیرندگان کشور قرر گیرد. پیشفرض اصلی مدل بازیگر عقلایی، انسان اقتصادی با مشخصه بنیادین عقلانیت است که تلاش میکند با تبعیت از منطق هزینه – فایده، مطلوبترین راه را در رسیدن به هدف برگزیند. سوال اصلی پژوهش این است که «چگونه می-توان سیاستخارجی دونالد ترامپ در خروج از موافقتنامههای بینالمللی و نوع رویکرد وی نسبت به مساله امنیت بینالملل را در یک چارچوب تئوریک تحلیل نمود؟» در پاسخ به سوال مذکور، این فرضیه ارائه شده است: «رفتارهای سیاستخارجی ترامپ در خروج از موافقتنامههای بینالمللی و نوع رویکرد اقتصادمحور وی نسبت به مساله امنیتبینالملل، بر اساس مدل عقلایی تصمیمگیری و بیشینهسازی سود قابل توضیح است.» در این راستا، طرح شعار «نخست آمریکا» از سوی ترامپ، به خوبی بیانگر فایدهگرایی و ناسیونالیسم اقتصادی در سیاستخارجی آمریکا است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بازیگرعقلایی به مطالعه سیاستخارجی آمریکا پرداخته است. جمعوری دادهها به صورت کتابخانهای، مجلات علمی و استفاده از سایتهای معتبر اینترنتی بودهاست.
Among the various decision-making models, the Rational Actor Model, which is based on cost-benefit logic, provides a good framework for better understanding Trump's foreign policy behaviors that can be considered by the country's decision makers. The main premise of the rational model of decision-making is the economically rational human being who tries to choose the most desirable way to achieve the goal by following the cost-benefit logic. The main question of the research is "How can Donald Trump's foreign policy in withdrawing from international agreements and his approach to the issue of international security be analyzed in a theoretical framework?" In response to this question, the hypothesis has been put forward: "Trump's foreign policy behaviors in withdrawing from international agreements and his economy-oriented approach to the issue of international security can be explained based on the rational model of decision-making and profit maximization." In this regard, Trump's “America First” slogan, is a good example of utilitarianism in his foreign policy. This paper applies descriptive-analytical method to explain the American foreign policy from the perspective of the rational actor model. The data collection has been in the form of libraries, scientific journals and the use of reputable Internet sites.
Machine summary:
اين مدل که مبتني بر منطق هزينه ـ فايده است ، از بيشترين قابليت براي توضيح رفتارهاي سياست خارجي امريکا در دورة ترامپ برخوردار است .
گاه سياست گذاران اطلاعات به دست آمده را با پيش داوري هاي خود تطابق مي دهند که اين امر مي تواند خطرهايي در بر داشته باشد؛ زيرا پيش داوري در امور بين المللي مانع از آن مي گردد که تصميم گيرندگان به واقعيت هاي موجود توجه کنند و درنتيجه تصميمي گرفته مي شود که بر واقعيت بنا نشده است ؛ گرچه دسترسي تصميم گيرندگان به منابع اطلاعاتي ممکن است 1 Stephen fisher نيازهاي آنان را براي برخورد با مسائل آني و مقطعي برآورده کند.
شايد بتوان با قاطعيت ادعا نمود که عمدة برداشت ها از اصطلاح «نخست امريکا» از همان زمان مبارزات انتخاباتي، اين بوده است که ترامپ قصد دارد تأکيد و تمرکز اصلي خود را بر توجه به داخل معطوف کند و دغدغه هاي بين المللي را در اولويت ثانويۀ سياست خارجي قرار دهد.
ترامپ حجم واردات اين دو فلز استراتژيک به امريکا را 1 North American Free Trade Agreement به عنوان تهديدي براي امنيت ملي اين کشور اعلام کرد (٢٠١٩ ,Marcus).
٥ـ نتيجه گيري 1 Peter Navarro 2 Military-Industrial Complex در اين پژوهش رفتار سياست خارجي امريکا در دورة ترامپ براساس مدل تصميم گيري بازيگر عقلايي بررسي شد.