Abstract:
شاعران و نویسندگان فارسی در بیشتر آثار خود به نکوهش و ملامت دنیا، معشوق،
ممدوح و.. پرداخته اند؛ و دنیا و امور دنیوی را زود گذر و ناپایدار می دانند و در همه
حال از جدا شدن انسان از دنیای فانی حکایت می کنند ؛ هر طریق و مسلکی راه و
روشی خاص برای خود و پیروان خود برای تهذیب و تزکیه نفس دارند. لذا به نشر و
گسترش افکار خود می پرداختند و برای اثبات آن از تمام امکانات استفاده می کردند.
هدف این مقاله تب یین اندیشه های ملامتی عماد خراسانی و ظهیر فاریابی و بازتاب این
اندیشه ها در اشعار آنهاست. در این پژوهش نخست به بررسی آ یین و اندیشه های
ملامتیه پرداخته می شود؛ سپس با تکیه بر اصول عام مربوط به این آ یین در کتب معتبر
و با استناد به شماری از اشعار فاریابی و خراسانی، کوشش شده است دیدگاه های آنها
در باب آ یین یاد شده مورد تحلیل و بررسی قرار گردد. همچنین به بررسی مهمترین
امور مورد تاکید و توجه این دو شاعر -که آ نها را با توجه به مشرب ملامتی موانع
رسیدن به کمال می دانند- پرداخته شده است.
Machine summary:
پرتو حسن تو در بحر وبر انداخته اند لذت تيغ تو در کام همه مانده هنوز شده از قافله عشق تو پايان جفا آتش اين است که در خشک و تر انداخته اند کشتگاني که بپاي تو سر انداخته اند بسکه بر شارع دلها گذر انداخته اند (فاريابي ،٣٣٧:١٣٦١) عماد خراساني بر مبناي مشرب ملامتي خود ميگويد با وجود عشق ديگر از دنيا چيزي نمي خواهم ، تنها راه رسيدن به تمام آرزوها را عاشق شدن ، وعاشقي پيشه کردن است .
دنيا نه مقام توست ني جاي نشست فرزانه در او خراب اوليتر و مست بر آتش غم زباده آبي مي زن زآن پيش که در خاک روي باد بدست (خيام ،٣٤:١٣٧٧) عماد خراساني نيز معتقد است که دنيا ارزش و بهايي ندارد و بايد به آن پشت کرد، و دوري گزيد چرا که يک ناز و کرشمه يار هر دو جهان را مي ارزد: روي در روي نکويي کن و بر علم پشت سر اگر نيز کني در سراينکار کم است يک نگاه رخ خوبان دو جهان مي ارزد شکرلله که دراين رسته خريدار کم است (عماد،١٠٣:١٣٨٥) همچنين جايي ديگرآرزوي مرگ مي کند، و زندگي کردن و ادامه دادن آن را دوست ندارد واين نکته از شعرش پيداست : زود تراي مرگ راه کلبه من گير من دگر از عمر خويش سير شدم سير زود بيا هرچه زودتر که شود دير بهر من امروز بهتر است ز فردا (همان :٣٧٧) 107 ٤-٣ ملامت زاهدان از آنجايي که زاهد هميشه زهد خودش را مايه فخر فروشي و برتري بر ديگران قرار ميدهد، مورد سرزنش ديگران است حافظ آفت دين و دينداري را ريا مي داند و در مواردي بسيار چونان اهل ملامت ، خود را مخاطب قرار مي دهد و خويشتن را از زهد ريايي برحذر مي دارد.