Abstract:
نوستالژی یکی از مباحث مطرح در نقد روان شناسی است که در فارسی به حسرت
سرودها دل تنگی بازگردانی شده است. حسرت گذشته های شیرین و تقابل زمان حال با
گذشته، نوستالژی نامیده می شود. غم غربت و دوری از وطن، یادکرد مرگ، حسرت دوران
کودکی و جوانی، جدایی معشوق، یاد دوران باشکوه تاریخ، باستان گرایی و آرزومندی
آرمان شهر از مولفه های آن به شمار می روند. محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) اشکال
و ابعادی از دردمندی، حسرت و دل تنگی را در منظومه«حیدربابایه سلام» به نمایش
گذاشته است. این مقاله در رویکرد نوستالژیک وی بهاد دوران باشکوه گذشته، از دست
دادن عزیزان، مرگ و خاطرات کودکی و جوانی تامّلی نموده و در صدد برآمده تجلیاّت
هریک را در این منظومه تبیین سازد.
Machine summary:
» (علي زاده و باقي نژاد، ١٣٩١: ١٧٦-١٧٥) يکي از اين توانمندي هاي بشــر، «تخيل » است ، او براي تحقق آرزوهاي فروکوفته و نوميدي هايي که با آنها روبرو شــده ، به تخيل پناه مي برد و با حسرت به وقايع پيرامون خود مي نگرد و به مســير آرزومندي و آرمان جويي پا مي گذارد؛ هرگاه ذهن راه رهايي از غم و اندوهي که حيات ذهني و انتزاعي اش را در برگرفته ، در گذشته جست و جو کند، حسرت و دلتنگي که «نوستالژي » خوانده مي شــود، در او پديد مي آيد.
» (شــريفيان ، ١٣٨٦: ٥٦) به نظر مي رسد اشعار شهريار نيز از حضور اين خاطرات خالي نيست ، از جمله مولفه هاي خاطره فردي که مي توان در اشعار وي با تکيه بر منظومه «حيدربابايه ســلام » ديد، مي شود به حســرت و اندوه جدايي و دوري از ياران ، يادکرد خاطرات دوران کودکي و جواني ، غم و اندوه ناشي از ياد مرگ ، دلتنگي براي گذشته اي که سپري شده و شاعر در آرزوي بازگشت آن است ، اشاره نمود.
«پرواز باد سرکش و غرانم آرزوست / همره شدن به سيل خروشانم آرزوســت / با چشم تر زيارت يارانم آرزوست / آخر ميان ما که جدايي فکنده است ؟/ از ايل و از تبار، که مرده ، که زنده است ؟»(همان : ١٠٠٨) شهريار با نگاهي حسرت بار به روزگار شيرين گذشته مي نگرد و تالم ناشي از خاطرات حضور دوستان در اين شعر نشان از روح دردمندانه و آرزومندانه او دارد.
نمونه هاي موفق نوستالژي از جملهادکرد ياران و غم از دســت دادن عزيزان ، مرگ ، ياد گذشته و خاطرات دوران کودکي و کهن گرايي در منظومه «حيدربابايه ســلام » شهريار نمود دارند.