Abstract:
ا وجود همه پژوهشهای میانرشتهای صورتگرفته میان دین و علوم ارتباطات، پژوهشهای اندکی قرآن کریم را بهعنوان یک پدیده ارتباطی موردمطالعه قرار دادهاند و در میان آنها هیچکدام به تبیین، تحلیل و ترسیم مدل ارتباطی قرآن کریم نپرداختهاند. نظر به اهمیت این مسئله و در راستای اسلامیسازی علومانسانی، در این پژوهش تلاش شده تا سطوح مختلف ارتباطی قرآن کریم، تبیین و تحلیل و مدل جامع فرایند ارتباطی قرآن کریم بر مبنای آن ترسیم شود. برای نیل به این هدف، در جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و در پردازش از روش تحقیق استنطاقی استفاده شده است به این معنی که در آن، نظریات و دستاوردهای بشری بدون تحمیل بر قرآن بر آیات قرآن عرضه شده و طی چند مرحله، نظریه قرآن در مورد آن مسئله استخراج و تنظیم میگردد. در این پژوهش، علاوه بر تبیین سطوح ارتباطی قرآن و عناصر ارتباطی دخیل در هر سطح و نیز ترسیم مدل ارتباطی سه مرحلهای قرآن بر مبنای آن، مشخص گردید که اولاً سطوح ارتباطی قرآن عبارتنداز: سطح ارتباط وحیانی (ارتباط میانفردی)، قرآن شفاهی (ارتباط گروهی و اجتماعی)، قرآن مکتوب (ارتباطجمعی و رسانهای). ثانیاً برخلاف تصور مشهور، فرایند ارتباطی قرآن کریم در همه سطوح یک فرایند دوسویه و فراگردی است. ثالثاً قرآن کریم طی یک فرایند دقیق و برنامهریزی شده از یک ارتباط بین فردی به یک رسانه فراگیر جمعی تبدیل شده است.
Machine summary:
(غفاري هشجين ، خاکي، ١٣٩٥، ص ١٤٠) در سال هاي اخير دغدغه مندان و پژوهشگران علوم ارتباطات و رسانه نيز قدم هايي در جهت اسلاميسازي اين عرصه از علوم انساني برداشته اند که در اين ميان پژوهش هاي موفقي يافت ميشود، لکن برخي از اين پژوهش ها به رغم تلاش پژوهشگران هنوز مراحل ابتدايي اسلاميسازي اين عرصه از علوم انساني را طي ميکنند و به طورکلي ميتوان دو آسيب را متوجه اين دسته از پژوهش ها دانست : يکي آشنايي کم پژوهشگران با علوم و منابع اصيل اسلامي و نيز روش تحقيق صحيح در آن ها؛ و ديگري پرداختن به موضوعات درجه دوم و سوم و غير بنيادي که باعث شده اکثر تحقيقات در حد استخراج و ارائه چند روش و تکنيک ارتباطي از منظر قرآن کريم يا بررسي موردي داستان يکي از انبياء (عليهم السلام ) باقي بماند و گامي راهبردي در مسير اسلاميسازي علوم ارتباطات برداشته نشود.
تحقيق پيش رو با عنوان «تبيين و تحليل سطوح ارتباطي قرآن کريم و ترسيم مدل آن به مثابه يک فرايند ارتباطي» يکي از مسائل بنيادين ارتباطي را از منظر دين بررسي ميکند و به طور مشخص در دسته دوم يعني ارتباط شناسي قرار ميگيرد و در برخي موارد نيز به فلسفه ارتباطات نيم نگاهي دارد.
پس مشخص ميشود اين ارتباط دوسويه بوده و پيامبر (صليالله عليه وآله و سلم ) نيز نظرات و دغدغه هاي خود را در مورد پيام هاي پيشين به فرستنده يعني خداوند عرضه ميداشته است .