Abstract:
درباره چگونگی زمین اخروی در مقایسه با زمین دنیوی ابهام هایی وجود دارد. آیه ۴۸ ابراهیم: «یوم تبدل الارض غیر الارض و السماوات و برزوا لله الواحد القهار» به صراحت از تفاوت زمین دنیوی و اخروی سخن به میان آمده است. مفسران، تفاسیر و تاویل های مختلفی را درباره این آیه داشته اند. برخی تبدل یادشده در قرآن را از جنس تبدل در صفات و اعراض و گروهی آن را تبدل ذاتی و جوهری دانسته و برخی نیز از فهم ناپذیری نوع تبدل مورد بحث سخن گفته اند. تلاش این مقاله بر آن است تا ضمن تبیین اقوال گوناگون موجود، با عنایت به ریشه مشترک اختلاف آراء راهکاریی جهت حل اختلاف ها و برون رفت از ابهام ها ارایه نماید؛ ازاین رو با بیان مطالبی از تفسیر ملاصدرا و حرکت جوهری این احتمال می رود که این تبدل باید به صورتی باشد که در عین حالی که ویژگی های ماده را ندارد و ذاتا عوض می شود، به صورتی نباشد که یک نظامی جمع شود و نظام جدیدی جایگزین آن گردد.
Comparing to the worldly earth, there are ambiguities about the nature of the Hereafter earth. The verse 48 of chapter Ibrahim "On the day when the earth will be replaced by another earth, and the heavens [as well] and they [i. e. , all creatures] will come out before God, the One and the Prevailing”, has clearly talked about the difference between the two earths. The commentators have had different interpretations of the verse. Some have considered the change mentioned in the Qurchr ('39') an as a change in attributes and features, and some have considered it as an intrinsic and substantial change, and some have spoken about the incomprehensibility of the type of change in question. The article at hand attempts to explain the current opinions, and given the common root of differences of opinion, puts forth a solution that resolves the disputes and removes ambiguities. Thus, by calling attention to the theory of substantial motion and commentary points developed by Mulla Sadra, it is possible that this transformation while lacking material properties, will not bring about a new system altogether.
Machine summary:
(جواديآملي، جلسه 45، تفسير سوره ابراهيم؛ مکارم شيرازي، 1374: 10 / 385) بر اين پايه گروهي از مفسران مانند ابنعباس، ابن مسعود و حسن بصري با توجه به دلايل مذکور، قائل به يکسان بودن زمين دنيوي و اخروي شده (طبرسي، 1372: 6 / 499؛ طوسي، بيتا: 6 / 309) و برخي چنين ذکر کردهاند: مقصود از «يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ» تبديل ارض موجود بوده و منظور از «غَيْرَ الأَرْضِ» تبديل صفتي است که به آن اضافه شده و براي تبديل صفت به ناچار بايد موصوف (زمين) باقي باشد ـ پس بايد ذات باقي باشد ـ تا صفات بتوانند تبديل شوند؛ ازاينرو خداوند ذات و اجسام را معدوم نميکند و فقط صفات و احوال آن را تبديل ميکند.
3. دليل عقلي قائلان به نظريه عينيت با شبهاتي مواجهاند ازجمله اينکه اگر تغيير ذاتي زمين را بپذيريم، هنگام تغيير، انسانها که درون زمين بودهاند کجا هستند؟ آيا با زمين تبدّل پيدا ميکنند؟ يا اينكه قبل از تبدل محشور شدهاند؟ اگر محشور شدهاند در کجا و بر چه زميني محشور ميشوند؟ بر اين پايه بايد گفت؛ گرچه با پذيرش عينيت از اين نوع سؤالها رهايي مييابيم، اما با سؤال ديگري مواجه ميشويم و آن اينكه اگر ذات زمين اخروي همان زمين مادي باشد، چگونه زمين مادي که داراي ويژگيهاي فناپذيري است، با دار البقاء سازگار است؟ همچنين اگر قرار باشد انسانها به عينه از همين زمين سر بر آورند، شبهه آکل و مأکول و سازگاري عذاب و عقاب اخروي با جسم مادي دنيوي پيش روي ما قرار ميگيرد.