Abstract:
درباره مفهوم آیات ۵ تا ۷ طارق نظریههای متفاوت و گاه متناقضی از سوی مفسران ارایه شده است. بیشتر مفسران با برگرداندن مرجع ضمیر در «یخرج» به ماء دافق، مراد از ماء دافق را نطفه و خروج آن از بین صلب و ترایب را خروج نطفه از پشت مرد و سینه زن دانستهاند. عدهای نیز نطفه را مخصوص مرد دانسته و خروج آن از بین صلب و ترایب را به خروج منی از بین پشت و دو استخوان ران پا تفسیر نمودهاند. برخی از محققان معاصر با رد دیدگاه پیشین، فاعل «یخرج» را انسان دانسته و مراد از خروج انسان را خروج از رحم مادر تفسیر نمودهاند. پژوهش حاضر در تلاش است تا ضعفها و کاستیهای نظریههای ارایهشده را به کمک قراین درونی و بیرونی، تبیین و دیدگاه جدیدی که میتواند کمترین نقد به آن وارد باشد، را ارایه کند. بر پایه این دیدگاه منظور از ماء دافق، آب ماده آفرینش اولیه انسان، صلب، قسمتهای سخت و ترایب، قسمتهای نرم زمین است.
Commentators of the Quran have developed various and sometimes contradictory theories about the meaning of verses 5 to 7 of chapter Tariq. To most commentators, the pronoun in verb “emerges” refers to the emitted water, and ماء دافق means ejected fluid. So, the fluid semen emerges from between the backbone and the ribs. This is also called departure of the sperm from the back of the man and the breast of woman. Some have also said that sperm, specific to man, comes out from his back and two thigh bones. Rejecting the previous view, some contemporary scholars have considered the subject of “emerges” as human and have interpreted the meaning of human departure as leaving the motherchr('39')s womb. The present study attempts to explain the shortcomings of the current theories with the help of internal and external evidences and develop a new perspective that can be the least criticized. So, based on this view, what is meant by ejected fluid is the primary substantial matter of creation. The word Sulb translated as backbone means hard parts and the word Taraib translated as ribs means the soft parts of the earth.
Machine summary:
ir تاريخ دريافت: 1/6/1398 تاريخ پذيرش: 4/12/1398 طرح مسئله آيات شريفه «فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِن مَّاء دَافِق * يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ»، (طارق / 7 ـ 5) آفرينش انسان از ماء دافق و خروج آن از بين صلب و ترائب را مطرح نموده است.
(طارق / 5) در تفسير مجمع البيان نيز آمده است: «فلينظر الإنسان نظر التفکر والإستدلال من أي شيء خلقه الله»، (طبرسي، 1372: 10 / 715) لازم به ذکر است که عبارت «فَلْيَنظُرِ» دقيقاً در لحن دعوت و ترغيب بهکار رفته است، همانگونه که در جاي ديگر ميفرمايد: «فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ إِلَی طَعَامِهِ»، (عبس / 24) از اين آيات برداشت ميشود هنگامي که سخن از «نظر» است، نظري علمي و استدلالي مطرح است که به اصل و ريشه توجه ويژه دارد.
شايد گفته شود چه اشکال دارد مراد از «ماء دافق»، نطفه باشد باوجود اينکه لحن آيه لحن دعوت، ترغيب و تعظيم است؛ زيرا همه ميدانند که انسان از نطفه بهوجود آمده است؟ در جواب بايد گفت: قرآن کريم آنجا که همه علم قطعي دارند که انسان از نطفه خلق شده است، از ريشه «رأي» استفاده کرده ميفرمايد: «أَوَلَمْ يَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ ...
(غاشيه / 20 ـ 17) باز احتمال دارد اشكال شود که کاربرد ريشه «نظر» که شما ميگوييد براي علم غير قطعي است، 1 درخصوص آيه مورد بحث مصداق ندارد؛ زيرا اگر مراد از «ماء دافق» بر فرض، آب (ماده اوليه آفرينش انسان) نيز باشد، همه از آن آگاهي دارند.