Abstract:
شهریار از حیث وسعت آفاق اشتهار در میان شاعران پس از عهد مشروطه، به
جز پروین اعتصامی بدیل دیگری ندارد. برخلاف بسیاری از نام آوران که در
واپسین سال های زندگی به شهرت و مقبولیتی دست یافته اند، شهریار از همان
اوان جوانی وشاعری همواره بلند آوازه زیست و هرگز گسترة نفوذ مردمی
ودایرة اشتهاراو درفراز وفرود رخدادها ودگرگونی های گونه گون کاستی
نگرفت. نام او از همان آغازشاعری در محافل شعر و ادب، درمیان مردم کوی
وبرزن، ومجامع علمی ودانشگاهی پیوسته ورد زبان ها بود . از میان معاصران
وی دشوار می توان شاعر دیگری را سراغ گرفت که اینچنین درمیان خاص
وعام شهرت ومنزلتی یافته باشد. نام او چنان طنین بلندی درآفاق افکنده بود که
حتی مرگ هم نتوانست خدشه ای بربلند آوازگی او برساند. چنان که امروز نیز
چون روزگار حیات، "نام او باحدیث ادب معاصر ایران عنان برعنان می رود".
مقالة حاضر درصدد رمز گشایی از چند وچون نامداری شهریار است ومی
کوشد تا از طریق بازخوانی کارنامةادبی وهنری وی راز ورمز نام آوری اورا
تبیین کند ونشان دهد که ازمیان انبوه سروده های شهریار کدام طیف وگروه اورا
به جایگاه شهریاری رسانده است؟علاوه بر این آیا درورای جوانب جمال
شناختی ووجوه محتوایی اشعار او، می توان عوامل فرامتنی را نیز درگسترش
حوزة اشتهار وی موثر دانست؟
Machine summary:
به گواهی اظهارات مکرر او، از میان شاعران طراز اول شعر فارسی بیش از همه با شعر حافظ انس و الفت داشته، از دوران کودکی تا واپسین لحظههای حیات با حافظ و شعر او زیسته، به همین سبب نیز به استقبال بسیاری از غزلهای حافظ رفته و بر آنها نظیره گفته است، با این حال شعر او همچنان اصالت شهریارانه خود را حفظ کرده، از تقلید به دور مانده است.
اگر غزلها، اشعار مذهبی و منظومۀ حیدر بابای او مخاطبان عام یافته است، سرودههای رمانتیک وی از جمله"منظومههای درخشانی از نوع "هذیان دل" و "دو مرغ بهشتی" و "افسانۀشب" بیشتر نظر ناقدان ادب ونکته سنجان تاریخ تحول شعر فارسی را جلب کرده است و نمیتوان دگرگونیهای شعر صد سال اخیر را بیتجزیه و تحلیل اینگونه شعرها، به درستی مورد بررسی قرار داد "(شفیعیکدکنی، 1390: 4729) در اینجا برآن نیستیم تا در بارۀ جوانب وجلوههای رمانتیسم در شعر شهریار با تفصیل سخن بگوییم وبه معرفی وارزیابی اشعار رمانتیک او بپردازیم، پیش از این ضمن مقالۀ مستقلی این موضوع بررسی شده است (نک، صدری نیا، 1382: 133-155).
شهریار، 1/89-78) اما آن چه در کار و کارنامه او اهمیت دارد نه آشنایی تئوریک با مکتب رمانتیسم، بلکه "رمانتیک زیستن" او بود و "همین امر سبب شد که او زلال خلوت رمانتیک خویش را هیچ گاه با واقعیتهای بیرونی نیا لاید و در جهان خیالی خویش به خلاقیت هنری بپردازد، به همین دلیل و به دلیل نمونههای درخشانی از هنرش، او را باید بزرگترین مظهر رمانتیسم در شعر فارسی به حساب آورد، گوینده (هندیان دل)و(دومرغ بهشتی) و (افسانه شب)و(درجستجوی پدر)و(سرود آبشار)و(ای وای مادرم)و(نقاش)و(سمفونی دریا)و چندین منظومه دیگر (شفیعی کدکنی، همان، 478-477)منظومه حیدربابا و سهند و برخی دیگر از سرودههای او را نیز باید بر این تعداد افزود تا سیمای دقیق تری از رمانتیسم اورا بتوان در نظر آورد.