Abstract:
اگرچه توسعه سیاسی فرآیندی پیچیدهای است که از عوامل و فاکتورهای گوناگونی تاثیر میپذیرد ولی با توجه به شرایط خاص جامعه ایران و نقش رفتار و رویکردهای افراد توانمند در تحولات این کشور نقش نخبگان در روند توسعه سیاسی ایران برجسته گردیده است. به این ترتیب پرسش اصلی در این پژوهش این است که اجماع نظر نخبگان سیاسی حاکم چه نقش و اهمیتی در روند توسعه سیاسی ایران در سالهای 84-76 داشته است. در نتیجه یافتههای این پژوهش حاکی از این است که توسعه سیاسی به عنوان محور تفکر اصلاحات، علاوه بر چالشهای ساختاری و قانونی حاکم(موانع بیرونی)، در درون خود جناح اصلاح طلب نیز، هرگز مفهوم و تعریفی سیستماتیک، مورد اجماع و عملیاتی نیافت و سازوکارها، مولفها و شاخصهای آن مشخص نشد و مساله عدم اجماع نظر و تعارض همچنان به عنوان یک پدیده مستمر در فضای سیاسی کشور باقی ماند،گویی تعارض و منازعه بخشی از فرهنگ سیاسی حاکم در میان نخبگان سیاسی ایران میباشد.
Although the political development is a complicated process influenced by different factors. Considering the specific conditions of Iran society and the effects of behavior and approaches taken by capable people in the evolution and changes in this country the role played by the elites has been high lighted in the process of Iran political development. So the main question in this paper is that how the opinion agreement of governing political elites influenced he process of Iran political development during 76-1384 and how important it was.The research findings suggest that political development as the axis of reform thought. In addition to governing structural and legal challenges(external obstacles), even in reformist party itself never found a systematic agreed, and applicable concept and definition, its mechanism, components, and indices was not specific and the issue of opinion disagreement and conflict. Remained as a continuous process in country political environment, as if the conflict and discussion is a par of political culture governing among Iran political elites
Machine summary:
در نتيجه يافته هاي اين پژوهش حاکي از اين است که توسعه سياسي به عنوان محور تفکر اصلاحات، علاوه بر چالش هاي ساختاري و قانوني حاکم (موانع بيروني )، در درون خود جناح اصلاح طلب نيز، هرگز مفهوم و تعريفي سيستماتيک ، مورد اجماع و عملياتي نيافت و سازوکارها، مؤلف ها و شاخص - هاي آن مشخص نشد و مسأله عدم اجماع نظر و تعارض همچنان به عنوان يک پديده مستمر در فضاي سياسي کشور باقي ماند،گويي تعارض و منازعه بخشي از فرهنگ سياسي حاکم در ميان نخبگان سياسي ايران ميباشد.
(١٩٩٧٢٠٤,Hoogvelt) سريع القلم همکاري و تعاون ميان نخبگان فکري و سياسي را در فرآيند توسعه ضروري مي - داند و تاريخ اقتصادي و سياسي توسعه را شاهدي بر اين واقعيت قلمداد ميکند که مهم ترين عامل بسيج کننده و حرکت دهنده توسعه ، افکار سازماندهي شده و اجماع نظر هيأت حاکم بوده است .
موارد اجماع و عدم اجماع نظر نخبگان دولتي در خصوص توسعه سياسي از ابتداي انتخاب شدن آقاي سيد محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور در سال ١٣٧٦، زمينه هاي اختلاف و تعارض از قبل در ميان جناحهاي سياسي درون حاکميت که رقيب جدي هم در عرصه قدرت بودند به صورت جدي مطرح بود در اين هنگام به منازعه و کشمکش در قالب قواي سه گانه و نيروهاي درون آن و همچنين عناصر و نيروهاي بيروني تبديل شد.