Abstract:
آیه 82 سوره نساء از مشهورترین آیات قرآن کریم است که در موضوعات مختلفی به آن استناد شده است. پژوهش حاضر از میان موضوعات مختلف مرتبط با این آیه، ملازمهای را میکاود که این آیه میان بشریبودن متن و مبتلاشدن به اختلاف کثیر برقرار کرده است؛ و این پرسش اساسی را پی میجوید که: آیا هر متن بشری به طور کلی و همیشه دارای اختلاف کثیر است یا آنکه قرآن ویژگی خاصی دارد که بازیابی آن در متون بشری، عامل پدیداری اختلاف کثیر در این متون است؟ بدینمنظور در رویکردی تحلیلیانتقادی، دیدگاههای مفسران درباره اختلاف مذکور در آیه بررسی شده و بر اساس امکان انطباق بر متون بشری و مفاد خود آیه راستیآزمایی شده است. بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد اختلافی که قرآن مبرّای از آن بوده و متون بشری در صورت همانندی به قرآن مبتلای به آن خواهند شد ناظر به شبکه گسترده ارتباطات دلالی در قرآن است. از اینرو متون بشری به طور کلّی به اختلافات و تناقضات درونی فراوان مبتلا نیست، بلکه فقط وقتی بخواهد همچون قرآن دارای تشابک دلالی باشد، ناسازگاریهای درونی در آنها بروز میکند.
Verse 82 of Surah al-Nisa is one of the most famous verses of the Holy Quran, to which is referred in numerous subjects. Among the various topics related to this verse, the present study explores the connection that this verse has established between the humanity of the text and the suffering of multiple differences. Therefore, it seeks the fundamental question, whether human texts in general and always have multiple differences, or the Quran has a special feature that its reproduction in human texts leads to multiple differences. For this purpose, in an analytical-critical approach, the views of the commentators on the difference mentioned in verse 82 of Surah al-Nisa have been examined and tested in terms of the possibility of their conforming to human texts and the content of the verse itself. Studies show that the difference that the Quran is free from and that human texts will be affected if they are similar to the Quran refers to the extensive network of semantic implications in the Quran. Thus, human texts in general do not suffer from multiple internal differences and contradictions, but only when they are intended to have such network implications as the Quran, internal inconsistencies arise.
Machine summary:
پژوهش حاضــر از ميان موضــوعات مختلف مرتبط با اين آيه ، ملازمه اي را ميکاود که اين آيه ميان بشــريبودن متن و مبتلاشــدن به اختلاف کثير برقرار کرده اسـت ؛ و اين پرسـش اساسي را پي ميجويد که : آيا هر متن بشري به طور کلي و هميشه داراي اختلاف کثير است يا آنکه قرآن ويژگي خاصي دارد که بازيابي آن در متون بشـــري، عـامـل پديداري اختلاف کثير در اين متون اســـت ؟ بدين منظور در رويکردي تحليليانتقادي، ديدگاه هاي مفسران درباره اختلاف مذکور در آيه بررسي شده و بر اسـاس امکان انطباق بر متون بشــري و مفاد خود آيه راســتيآزمايي شــده اســت .
با توجه به راه نداشـتن اختلاف در قرآن و بطلان تالي که نتيجه منطقياش بطلان مقدم است ، عالمان اسلامي از اين آيه ، الاهيبودن قرآن را استفاده کرده اند (آلوسي، ١٤١٥: ٨٩/٣؛ ابن عاشور، ١٤٢٠: ٢٠٠/٤-٢٠١؛ جوادي آملي، ١٣٨٩: ٦٢٠/١٩؛ مکارم شــيرازي و ديگران ، ١٣٧١: ٢٨/٤).
محمد دروزه ، پس از نقل ديدگاه هاي مفســران درباره جهت اختلاف و پذيرفتن آنها در ســـطح دلالت عام آيه ، ميگويد: «آنچه از ســـياق آيات گذشـــته براي ما متبادر ميشـود آن است که منافقان فرمان پيامبر (ص ) مبني بر خودداري از جنگ و پس از آن واجب شـدن مجدد جنگ را دليلي بر متناقض بودن اوامر و نواهي ايشـان گرفتند» (دروزه ، ١٤٢١: ١٧٨/٨).
لذا ايشان آن وجه تمايزي از قرآن و متون بشري را که در آيه مد نظر اسـت از اين بعد دانسته ، و اختلاف را به اختلاف ميان اخبار غيبي صحيح و ناصـحيح تفسـير کرده اند.