Abstract:
الاهیات مسیحی نوارتدوکسی، که به الاهیات نواصلاحات، بحران یا دیالکتیک نیز مشهور است، اولین صدای مخالف با الاهیات مسیحی لیبرال است که در تمدن غرب، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، الاهیات غالب بود. الاهیدانان نوارتدوکس، هرچند با هم کاملاً همنوا نیستند، ولی در ضدیت با آموزههای الاهیات لیبرال و بازگشتی نو به الاهیات ارتدوکسی همصدا هستند. راینهولد نیبور بنیانگذار اصلی الاهیات نوارتدوکسی آمریکا است. انسانشناسی، محور اصلی الاهیات او است که اساس آموزههای الاهیاتِ اخلاقِ اجتماعی و الاهیات سیاسیاش را شکل میدهد. او خوشبینترین دیدگاه بدبینانه به ماهیت انسان در رویکرد الاهیاتی نوارتدوکسی را دارد. الاهیات نفس و الاهیات گناه در انسانشناسی او برجسته است. در اندیشه نیبور، انسان روحی خودمتعال و خودآگاه با روابطی دیالکتیکی در موقعیتهای پارادوکسی است. انسان به نحو اجتنابناپذیری گناهکار است، هرچند گناه ضرورت ماهیت او نیست. گناه نخستین در انسان موروثی نیست بلکه در تمایل به شورش و عصیان او در برابر خدا است.
Neo-orthodox Christian theology, also known as neo-reformist, crisis, or dialectical theology, was the first voice against liberal Christian theology which prevailed in Western civilization in the late nineteenth and early twentieth centuries. Neo-orthodox theologians, though not entirely in agreement with each other, are unanimous in their opposition to the teachings of liberal theology and in their new return to orthodox theology. Reinhold Niebuhr is the main founder of American neo-orthodox theology. Anthropology is the main focus of his theology, which forms the basis of his theological teachings of social ethics and political theology. He has the most optimistic pessimistic view of human nature in the neo-orthodox theological approach. The theology of soul and the theology of sin are prominent in his anthropology. In Niebuhr's thought, man is a self-transcendent and self-conscious soul with dialectical relations in paradoxical situations. Man is inevitably a sinner although sin is not necessarily his nature. The first sin is not inherited in man, but in the tendency to rebel he is against God.
Machine summary:
الاهيات نوارتدوکس ، که به الاهيات بحران و الاهيات ديالکتيک نيز شــهرت دارد، به دنبال احياي آموزه هاي اصـيل مسـيحيت در دنياي امروز اسـت اما نه با تفسـير سـنتي و ارتدوکسـي از آنها، بلکه تفسـيري جديد که در حل مشکلات امروز انسان راه گشا باشد (”Neo-orthodoxy“ :٢٠١٠ ,Shattuck &Queen, Prothero ).
دعاي کوتاه نيبور، معروف به «دعاي آرامش » (Serenity Prayer)، که يکي از معروف ترين دعاهاي کليســاي پروتســتان نيمه دوم قرن بيسـتم تاکنون اسـت ، گوياي وضـعيت انسـان و راه درست پيش روي او است : «خدايا به ما فيض عطا کن تا اموري را که نميتوان تغيير داد با آرامش بپذيريم ، و به ما شـــجاعت ببخش تا اموري را که بايد تغيير يابند تغيير دهيم ، و حکمت عطا کن تا اين دو را از يکديگر تمييز دهيم » (٢٠١٤ ,Shapiro).
نيبور ديدگاهي ذات گرا راجع به طبيعت انســـان (essentialist view of human nature) دارد، بـه اين معنـا که طبيعتي مشـــترک و عمومي وجود دارد که همه انســـان ها در آن ســـهيم انـد (٢٠١٥ ,Molhoek)، در عين حال معتقد اســـت که به نظر ميرســـد برخي از پيش فرض ها و دلايل مفروض براي اثبات گزاره هاي مدعا راجع به ماهيت انسان ، آنها را انکار ميکنند (١ :١٩٤٥ ,Niebuhr).
نيبور معتقد اســت رويکرد منحصــر به فرد کتاب مقدس به مســئله انســان ، در وابســته بودن مســئله محدوديت انسـان به مسئله گناه قرار دارد.
نيبور به عنوان اسـاسـيترين پارادوکس معتقد اسـت انسان از يک طرف روحي اســت که ميتواند از جهان و انســان فراتر رود و از طرف ديگر وضــعيت بدني خود را دارد که در محدوديت هاي طبيعت گرفتار اســت .
اين پارادوکس در انسـان شـناسـي نيبور برجسـته است که گناه ، هرچند در ماهيت انسان نيست ، اما اجتناب ناپذير است .