Abstract:
در این پژوهش به دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی درباره زبان دین و مقایسه آراء آنها میپردازیم. در عرفان، امکان تصرف در ظواهر کتب وحیانی وجود ندارد. ابن عربی به ذات کلام الهی نظر دارد و بر مبنای آن اعتقاد دارد که کتب وحیانی به زبان ظاهر است. علامه به زبان ظاهر اعتقاد دارد و بر خلاف ابن عربی، نظریه او حوزه قرآن و اسلام است. ما در این نوشته، در مقام استخراج مبانی نظریه ابن عربی و علامه طباطبایی از آثار آنان هستیم. در این تحقیق به دو هدف توجه کرده ایم: نخست نظاممند کردن آراء ابن عربی و علامه در زبان قرآن و سپس توسعه اندیشه این دو دانشمند از طریق عرضه مسائل جدید بر آراء آنها یا تطبیق آراء آنها بر یکدیگر. روش ما در این تحقیق، آمیزه ای از نقل و تحلیل عقلی ـ عرفانی است.
This paper deals with Ibn Arabi’s viewpoint and Allameh Tabatabaei’s perspectives over the language of religion and the comparison of their viewpoints. In mysticism, it is not possible to possess the apparent language of revelation books. Ibn Arabi views the nature of divine language based on which he believes that revelation book is in apparent language. Allameh believes in apparent language and quite contrary to Ibn Arabi, his theory is in the field of the Quran and Islam. In this paper, we would like to extract the fundamental theories of Ibn Arabi and Allameh Tabatabaei in their works. This paper aims at two purposes. First, organizing Ibn Arabi’s and Allameh’s viewpoints in the Quranic language, and then expanding their thinking through presenting new issues over their viewpoints or matching their standpoints on one another. The methodology used in this paper involves a combination of quotations and mystical rational analysis.
Machine summary:
علامه به زبان ظاهر اعتقاد دارد و بر خلاف ابن عربی، نظریه او حوزه قرآن و اسلام است.
اصولیان با طرح مسأله عدم امکان استعمال لفظ در بیش از معنای واحد (خراسانی، بی تا، ج1: ص57) یا امکان آن (رخشاد، 1382: ص 291؛ قدسی، 1420، ج1: ص 146) ؛ مفسران با طرح زبان مجاز (السید الرضی، 1406: ص330؛ ابن قتیبه، 1401: ص 132) و متکلمان با طرح صفات خبری (محمد مکی العاملی، 1411: ص92) به این مسأله توجه کرده اند.
مبانی عرفانی نظریه زبان ظاهر 1) وحدت وجود خدا عین وجود است و عالمِ کثرت، جز عدم، توهم و خیال نیست(ابن عربی، بی تا، ج2: ص 55، 99؛ ج3: ص47؛ ج 4، ص 40؛ همو، 1366، ج1: ص 159).
اگر خدا در وجودات اعتباری ظهور کند، همان وجود حق است که در این وجود خلقی به صورت خلق، ظاهر می شود (آملی، 1368: ص 668).
زبان قرآن در انديشه علامه طباطبایی در این باره اقوال گوناگونی وجود دارد (رسولی پور، سالاری، 1386: ص 71 و 90؛ عنایتی راد، 1376: ص 28ـ 54؛ کاشفی، 138: ص 123ـ 129)؛ اما به نظر می رسد که نظریه علامه، نظریه زبان حقیقت (= زبان ظاهر) است.
3) در بخشی از این دلیل گفته شده که اگر معنای ثانویه با آیات دیگر متناسب باشد، قابل قبول است و در این صورت رابطه متن قرآن و ام الکتاب رعایت می شود.
اگر این سخن بدین معنا باشد که با تصرف در ظواهر به این معنای متناسب رسیده ایم، رابطه ذاتی متن و ام الکتاب نفی می شود و ظاهر این سخن همین است.