Abstract:
هر نظریهای درباره عدالت مبتنی بر مفروضاتی درباره انسان است. لذا لازمه ارائه نظریه اسلامی عدالت، شناخت انسان، حقوق، نیازها و استعدادهای اوست. در این پژوهش با استفاده از روش تفسیری و تطبیقی، آرای دو متفکر برجسته معاصر، آیتالله جوادی آملی و جان رالز در باب انسان و نسبت آن با عدالت بررسی شده است. آیتالله جوادی آملی انسان را دارای دو ساحت فطرت و طبیعت میداند که باید ساحت فطرت بر طبیعت حاکم شود و این امر دلالتهای مهمی، بهویژه در قالب حق هدایت، در نظریهپردازی درباره عدالت دارد. از سوی دیگر جان رالز بر ویژگیهایی همچون آزادی، برابری، معقول بودن، عقلانی بودن و حس عدالت با مرکزیت حق آزادی تاکید میورزد. البته او نهایتا اصول عدالت را در قالب دو اصل بیان میکند که اصل اول و حاکم آن، اصل آزادی است.
Machine summary:
انسانشناسی لیبرالیسم (که در این پژوهش رالز آن را نمایندگی میکند) بر محوریت مفهوم بنیادی اختیار یا خودمختاری شکل گرفته است و مباحث آن عمدتاً بر حقوق انسان متمرکز است؛ اما در انسانشناسی دینی (که در اینجا مبتنی بر آرای آیتالله جوادی آملی است) مباحثی همچون سابقه انسان، خلقت انسان و ترکیب آن، ویژگیهای انسان (ویژگیهای طبیعی مثل ضعف، ستمکاری، ناسپاسی، عجله، حرص و ویژگیهای فطری مثل دینگرایی)، جایگاه انسان در هستی (کرامت انسان و روابط او با طبیعت، با دیگر انسانها و با مبدأ هستی)، سیر انسان در هستی و همچنین تکلیف انسان و آثار آن کانون بحث قرار میگیرد.
البته به اعتقاد رالز حفظ نظم عمومی نیز میتواند آزادی را محدود کند، که آن هم به سبب حفظ آزادی شهروندان است؛ ضمن اینکه وی تشخیص صدمه زدن آزادی به نظم عمومی را بر عهده همگان میگذارد: محدود کردن آزادی فقط به دلیل صدمه زدن به نظم عمومی صورت میگیرد که دولت وظیفه تأمین آن را دارد؛ اما اینکه کدام آزادی به نظم عمومی صدمه میزند، باید مستند به شواهد و روشها و استدلالاتی باشد که برای همگان مقبول است و بر هیچ آموزه متافیزیکی خاص یا نظریه شناخت استوار نیست (رالز، 1991، ص213).
به عبارت دیگر وجود مراتب انسانی و غایتمدار بودن عالم هستی که حرکت به سوی کمال و قرب الهی است، این دلالت مهم را در نظریه عدالت جوادی آملی خواهد داشت که اصل هدایت را به عنوان اصل اول عدالت در نظر بگیریم: «اصل اول عدالت که بر سایر اصول حکومت دارد، اصل هدایت است؛ آزادی و حقوق انسانها بر اساس اصل هدایت تعیین میشود».