Abstract:
علم مولفههای گوناگونی از جمله مبانی، موضوع، مسایل، روش و هدف دارد که اسلامیسازی آن، مستلزم تغییر در این مولفههاست. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و روش توصیفی درصدد پاسخ به این پرسش است که مبانی معرفتشناسانه، هستیشناسانه، انسانشناسانه و ارزششناسانه، چه نقشی در تولید علم و علم دینی دارند؟ معرفت یقینی، با استفاده از ابزارهای مختلف علم، از جمله وحی، ممکن است. میتوان از آموزههای وحیانی بهعنوان روش و منبع خطاناپذیر در تولید علم بهره جست. همچنین با توجه به احسن بودن نظام خلقت و غایتمندی آن در اندیشه دینی، در تولید علم صرفا به جنبهها و علل مادی جهان توجه نمیشود؛ بلکه عنایت به همه علل، از جمله علت فاعلی و غایی جهان، به ارایه تبیینها و راهحلهای جامع در به سعادت رسیدن انسان میانجامد. در انسانشناسی دینی، انسان موجودی دارای دو ساحت مادی و روحانی است؛ اما هویت او به بعد روحانی اوست. ازاینرو موضوع علم، انسان دارای روح ملکوتی است و غایت آن، زمینهسازی برای تحقق انسان متعالی خواهد بود. سرانجام در حوزه ارزششناسی، ارزشها مدرکات اعتباریاند که با واقعیات عالم خارج در ارتباطاند و میتوانند در انگیزه عالم و انتخاب موضوع علم و تعیین هدف و بهعنوان بخشی از قراین، در تعین نظریههای علمی نقش داشته باشند.
Machine summary:
به بیانی دیگر، از نظر منطق قرآن، دین یک روش اجتماعی است که انسان اجتماعی بهمنظور تأمین سعادت زندگی اتخاذ كرده است و نظر به اینکه انسان محدود به این جهان پیش از مرگ نیست و یک حیات مستمر دارد، بنابراین دین، هم مشتمل بر قوانین و مقرراتی است که با اعمال آن، سعادت و خوشبختی دنیوی انسان تأمین میشود و هم مشتمل بر یک سلسله عقاید و اخلاق و عبادات است که سعادت آخرت را تضمین میکند (همو، 1388 الف، ج 1، ص126)؛ اما در معنای خاص، دین عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند (همو، 1387، الف، ص31).
مبانی معرفتشناسانه از مهمترین مبانی و مقدم بر آنهاست؛ چراکه نوع نگاه به هستی و انسان و ارزشها در گرو پاسخ به این پرسش است که اصولاً امکان درک واقع و خارج از خود برای انسان میسر است یا نه و آیا میتوان معرفتی یقینی کسب کرد یا خیر؟ همچنین، انتخاب روش معرفت و تعریف مفاهیم و پدیدهها، لازمة تعریف موضوع مبانی دیگر، از جمله هستی، انسان و ارزش و بیان مسائل آنهاست.
از ديگر لوازم اين نوع نگرش به جهان هستي ميتوان به شناخت قانونمندی اجتماعي حاکم بر جامعه و وجود و پذيرش روش غیرتجربی در شناخت مسائل اجتماعی اشاره كرد؛ چرا كه انسان جزئی از منظومة هستی است و در تعامل و ارتباط مستقيم با ساير اجزای هستی قرار دارد.