Abstract:
این پژوهش، با هدف بررسی مبانی انسانشناختی و اهداف تربیت اخلاقی، از دیدگاه علامه طباطبایی با تاکید بر تفسیر المیزان و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که علامه طباطبایی ضمن اشاره به دو ساحت جسمانی و روحانی، «روح» را مبدا حیات انسان میداند. مفطور بودن به فطرت الهی، عقل، کمالجویی و حد یقف نداشتن آن، تفاوت در قابلیتهای فردی، اجتماعگرایی، اختیار و اراده، سعادت و رجوع الیالله و غیره، از جمله مبانی انسانشناسی هستند که در دیدگاه علامه مورد توجه قرار گرفته است. علامه طباطبایی، هدف غایی تربیت اخلاقی را رسیدن به مقام قرب الهی دانسته و درک وابستگی تام انسان به خداوند و مرآتیت (حیثیت آینه بودن) ماسوی الله، مقدمه قرار دادن دنیا برای آخرت، تبعیت از حق در گفتار و رفتار، دوری از صفات رذیله، تشخیص جایگاه خود در همه امور، تسخیر محیط و استفاده از امکانات مادی، تصدیق عملی یومالدین و عدم وثوق به عمل خود را نیز به عنوان اهداف میانی و مقدمات نیل به قرب الهی معرفی کرده است.
Using a descriptive- analytical method this study seeks to examine the
anthropological foundations and goals of moral education in the point of view of
Allameh Tabatabai emphasizing on the Qur'an Commentary of Al-Mizan. The
research findings show that, while referring to the physical and spiritual realms,
Allameh Tabataba' I considers spirit as the origin of human life.Among the
anthropological foundations that are worth considering in Allameh's view are
:being created by divine Nature, reason, search for perfection and its
everlastingness, variation among individual in terms of ability' sociability, choice
and will, happiness and to the Divine return, etc. he considers that the theological
objective of moral education is gaining the position of nearness to God and
defines the realization of the intense relationship between man and God, as the
central aims and preliminaries to the achievement of nearness to God.
Machine summary:
مفطور بودن به فطرت الهی، عقل، کمالجویی و حد یقف نداشتن آن، تفاوت در قابلیتهای فردی، اجتماعگرایی، اختیار و اراده، سعادت و رجوع الیالله و غیره، از جمله مبانی انسانشناسی هستند که در دیدگاه علامه مورد توجه قرار گرفته است.
علامه طباطبائي، هدف غایی تربیت اخلاقی را رسیدن به مقام قرب الهی دانسته و درک وابستگی تام انسان به خداوند و مرآتیت (حیثیت آینه بودن) ماسوی الله، مقدمه قرار دادن دنیا برای آخرت، تبعیت از حق در گفتار و رفتار، دوری از صفات رذیله، تشخیص جایگاه خود در همة امور، تسخیر محیط و استفاده از امکانات مادی، تصدیق عملی یومالدین و عدم وثوق به عمل خود را نیز به عنوان اهداف میانی و مقدمات نیل به قرب الهی معرفی کرده است.
علامه طباطبائي، برخی خصوصیات دو ساحتی بودن انسان را اینگونه بیان میکند: مشرب قرآن این است که انسان صرفاً این هیکل مادی نیست، نفسی دارد که شعور و اراده دارد و امر و نهی الهی به آن تعلق میگیرد، و ثواب و عقاب الهی به آن لحاظ میشود؛ راحتی، الم، سعادت و شقاوت نیز همینطور است.
به عبارت دیگر، هر دو (دین و فطرت)، ابزاري برای وصول به مقصد واحدی هستند و اینکه ایشان گفته است، دین متضمن طریق فطرت است، منظور این است: «همان سعادتی که از طریق طی نمودن مسیر فطرت حاصل خواهد شد، همان سعادت را دین نیز به انسان عاید میکند».
بنابراین، از اموری که قرب الهی مربوط به بُعد شناختی انسان میشود و جزء اهداف تربیت اخلاقی شمرده میشود، مبحثی است که علامه طباطبائي ذیل آیة شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» (حشر: 18)؛ مطرح میکند.