Abstract:
از محورهای مهم مباحث امر به معروف و نهی از منکر، بحث مراتب امر و نهی است. این مقاله با توجه به وجود پارهای ابهامات، کوشیده است با رویکرد اجتهادی، از طریق تحلیل روایات مسئله و با نگاهی به فتاوای فقها گامی در جهت روشنشدن بیشتر ابعاد و زوایای آن بردارد. نتایج این بررسی نشان میدهد در شش محور امکان جرح و تعدیل یا ارائة تقریر دقیقتری از مسئله وجود دارد. این محورها عبارتاند از: 1. سهگانه بودن مراتب امر به معروف و نهی از منکر، 2. کفایت انکار قلبی در سقوط تکالیف مستقل ایمانی و اعتقادی، 3. دلایل ارائهشده برای تقدیم امر و نهی زبانی بر امر و نهی عملی، 4. لزوم رعایت تدرّج میان شیوههای امر به معروف و نهی از منکر، 5. قلمداد کردن اجتناب از مجالس گناه به عنوان یکی از شیوههای امر به معروف و نهی از منکر، 6. عمومی دانستن وظیفة امر و نهی عملی یا مشروط دانستن آن به اذن معصوم(.
One of the important topics regarding enjoining the good and forbidding the wrong is the levels of enjoining and forbidding. Due to some ambiguities over the subject, this article has tried to take a step towards further clarifying its dimensions and angles with an Ijtihadi approach and analyzing the narrations about the issue throught a survey of the fatwas of the jurists. The results of the study show that the problem could be modified or presicely restated in six axes including: the threefold levels of the good and forbidding the wrong, the sufficiency of heartfelt denial in the obviation of the assignment, the reasons given for precedence of verbal command and prohibition to practical ones, the necessity of classification of methods of enjoining the good and forbidding the wrong, considering the avoidance of participation in sinful gatherings as one of the methods of enjoining the good and forbidding the wrong, considering practical enjoining the good and forbidding the wrong as a public duty, or perceiving it conditioned to the permission of the Infallible (P.B.U).
Machine summary:
یکی از محورهای مهم مباحث امر به معروف و نهی از منکر، بحث مراتب امر و نهی است که فقها در آن به بیان مراتب سهگانة قلبی، زبانی و عملی میپردازند، ضمن آنکه قائل به لزوم رعایت تدرّج میان این سه مرتبه و شیوههای ذیلِ هر کدام هستند، یعنی معتقدند اگر امر و نهی در قالب مرتبة پایینتر برای جلوگیری از فعل گناه یا ترک واجب کفایت کند، نوبت به مرتبة بالاتر نمیرسد و تا زمانی که امر و نهی با شیوههای خفیفتر امکانپذیر باشد، بهکارگیری شیوههای شدیدتر جایز نیست و در صورتی که مراتب یا شیوهها همسان باشند، مکلف بین آنها مخیّر خواهد بود.
(عاملی، 1410، ج2، ص417) در نتیجه، میتوان از این نظر دفاع کرد که انکار قلبی چنانچه توأم با اظهار نباشد، از مراتب نهی از منکر نیست، بلکه وظیفهای مستقل و از لوازم ایمان است که همیشه و در همه حال همزمان با امر و نهی زبانی یا عملی باید در دل مؤمن حضور داشته باشد؛ اما اگر انکار قلبی توأم با اظهار باشد، مرتبة مستقلی نخواهد بود تا بتوان آن را مرتبة نخست قلمداد کرد، بلکه طبق اصطلاح علوم اجتماعی، نوعی استفاده از زبان بدن است و لذا به نهی از منکر زبانی ملحق میگردد.
این روایت ضمن اشاره به دو شیوة مخالفت زبانی و جلوگیری عملی از منکر، آنها را از یکدیگر انفکاکناپذیر دانسته و با توجه به اینکه وجوب همگانی امر و نهی وجه اعتبار سند این روایت، همان است که در ذیل نکتة دوم بیان شد.