Abstract:
نوستالژی یا غم غربت اصطلاح علم روانشناسی است که وارد ادبیات شده است و به معنی رفتاری ناخودآگاه است که به صورت احساس غریزی و طبیعی در انسانها بروز میکند. این رفتار تحتتأثیر عوامل فردی و اجتماعی مختلفی شکل میگیرد، مانند حبس و تبعید، یادآوری خاطرات کودکی و جوانی، حسرت بر گذشتة پرشکوه، اندیشیدن به مرگ و رسیدن پیری. نادرپور یکی از شاعران برجستة مکتب رمانتیسم است که شاخصههای نوستالژی در اشعار او نمود دارد. شاخصههایی چون وطن، کودکی، جوانی و پیری، خانواده، دوستان دیرینه، اسطوره، باستانگرایی، آرمانشهر، معشوق در شعر نادرپور حضور مؤثر دارند. روش این پژوهش، توصیفی و به صورت تحلیل محتواست. نتایج به دست آمده نشان میدهد که کوچ شاعر به دیار غربت، روحش را آزرده است و غم غربت، گریبان شاعر را رها نمیکند. همچنین نادرپور در چندین سرودة خود از آیندهای ناخوشایند هراسناک است؛ لذا برای مردمانش رویایی آیندهای خوشایند را از خداوند آرزوی کند، همین رویا موجب شده که او زمین را شایستة «محبت کردن» نداند و معتقد باشد که باید سیارۀ دیگری که در آن ظلم و ستم نباشد، پیدا کرد. نادرپور همواره در جستوجوی نجاتدهندهای است که او را از آسمانها به زمین بیاورد. دلتنگی برای دوستانش موجب شده تا در اشعار او از 57 تن از دوستان یاد شود که شاعر شعر خود را به آنان تقدیم کرده است یا به یاد آنان سروده است. بحث قابل ملاحظۀ دیگر اینکه بین نوستالژی و ساختار ذهنی و زبانی شاعر رابطة معناداری وجود دارد.
Nostalgia is a term of psychology that has been entered into literature. It is defined as an unconscious behavior, which manifests itself as an instinctive, general and natural emotion. This behavioral stance is influenced by various individual and social factors, such as imprisonment and exile, reminding of childhood and youth memories, mourning over glorious past, thinking about death, arrival of aging signs, and so on.Naderpour is one of the prominent poets of the school of romanticism that the elemnts of nostalgia is represented in his poems. Elements such as homeland, childhood, youth and old age, family, longtime friends, myths, archeisms, utopia, and beloved have been used effectively in Naderpur's poetry. The method of the present research is descriptive and it is a content analysis. The results show that the poet's homesickness has disturbed his soul and this sorrow does not let him go. Nostalgia, is one of the most important elements of his poetry and he has paid more attention to terms such as homeland, myth, childhood, aging and death, and old friends in comparison with other components.Also there is a meaningful relationship between nostalgia and mental and lingusitic structure of the poet.
Machine summary:
نادر پور در پایان قطعه «گریز» از ماندن در کشور ایران بسیار خسته و افسرده شده است، سرودة «گریز» را شاعر در تاریخ 30 مهر ماه سال 1333 یعنی یک سال بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 گفته است: دیگر بس است این همه ماندن/ بر لب ترانة سفرها هست/ خواهم رها کنم قفسم را/ خوشبخت من که بال و پرم هست (همان:202).
یکی از زیباترین شعرهای نادرپور در وصف ایران که با نوستالژی درآمیخته است، «غزل 2» وی است؛ در حالی که از وطن دل کنده، ولی نمیداند به کجا پناه برد، اگر بخواهد برود و مهاجرت کند، چگونه دل بکند و به کجا گریزد و اگر بماند چگونه بماند که ماندن را هم سزاوار نمیداند: کهـــن دیـــارا، دیـــار یـارا؛ دل از تو کندم، ولی ندانم; کـــه گـــر گــریزم کجا گریزم و گر بمانم کجا بمانم نه پای رفتن، نه تاب ماندن، چگونه گویم، درخت خشکم; عجب نباشد، اگر تبرزن طـــمع بـــبندد در استخـوانم درین جهنّم، گل بهشتی، چـــگونه روید، چــگونه بوید؟; من ای بهاران ز ابر نیسان، چه بهره گیرم که خود خزانم ; (نادر پور، 1382: 721) در سال 1357 جنبش انقلابی بر ضد رژیم پهلوی بسیار فعّال شده بود و فضای کشور را دچار بحران کرده بود و حقیقتاً جای آرامش برای شاعران نمی توانست باشد و اشاره جهنّم میتواند به آشوب و شورش تهران از سوی انقلابیون اشاره داشته باشد.
نادرپور در شعر عاشقانه از مجموعه اشعار «صبح دروغین» از رابطة حقیقی خود با معشوق یاد میکند و سپس در پایان قطعه، آرزوی دیدار دوباره دارد با معشوقی که هم اکنون در آن سوی جهان قرار گرفته است.