Abstract:
سلمان هراتی(1365-1338) یکی از شاعران متعهد صاحب سبک معاصر در حوزهی ادبیات انقلاب اسلامی و پایداری است. زبان شعری سلمان زبان شعر انقلاب است ، ساده و بی-آلایش. سلمان با زبانی ساده و استوار، موفق به خلق تصاویری بدیع و سرشار از عاطفه می-شود . پژوهش حاضر برآن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی تصویرسازی و همسویی آن را با عاطفه در اشعار سلمان هراتی مورد بحث و مدّاقه قرار دهد. برآیند تحقیق حاکی از آن است که خلاقیت شاعر در پیوند میان عاطفه، تصویر و تخیّل است. او با تصویر، عناصر بیگانه-ی طبیعت را به هم پیوند میدهد و با ابداع حس و فهم مشترک، نسبت میان انسان و طبیعت را از سطح «این نه آنی» به «این همانی» ارتقا میبخشد . این سطح از صورت بندیهای خیال، فقط زمانی گریبان شاعر را میگیرد که شاعر، منطق متعارف مکالمه و مفاهیم را فاقد قابلیت لازم برای حسی کردن معانی و مضامین شهودی و انتزاعی و تجارب ناب ببیند. لذا زبان را با انحراف هنرمندانه از هنجار منطق محاوره و منطق مکاتبه که مبتنی بر دلالت مطابقی و کارکرد ارجاعی است، خارج می سازد و در سطح کارکرد شاعرانه بازسازی میکند.
Salman Harati (1338 -1365) committed one of the poets of the contemporary style of literature in the field of Islamic Revolution and is stable. Salman poetic language is the language of poetry, simple and insignificant. Salman plain language and strong, able to create beautiful images be. Is intended to present a descriptive - analytical imaging and align it with the emotion in the poems of Salman Harati to discuss and scrutinize. Outcome research suggests that the link between the poet's creative emotion, image and imagination. And logic-based interactive communication, which implies that the referential function, making out, and the poetic function is restored. Salman singing poems in various arts of poetic imagery, including metaphor, personification, metonymy, simile, synaethesia, irony, and the paradox …Has used. In the arts of Image, such as simile, metaphor, personification and synaethesia more with the emotion and sense of fun and irony and paradox of religious belief with social affection Salman Harati are consistent
Machine summary:
تصوير يا خيال عنصر ثابت شعر است ؛ زيرا مفاهيم انتزاعي؛ ذهني و عاطفي را عينيت ميبخشد و از اين طريق ، به خواننده امکان ميدهد به دنياي پنهاني روح شاعر وارد شود و دقايق و ظرافت هاي نهفته ذهني او را دريابد.
سلمان عشق به امام خميني (ره ) را زماني که در تبعيد بودند و پس از ١٥ سال به وطن بازگشتند، با احساس و عاطفه ي خاصي در قالب کلمات اين گونه بيان ميکند: سال قحطي چشم تو / سالي که باغ در سايه ميزيست / و جنگل از بسياري رطوبت / کرخت ميروييد / چشم ها حفره هاي مخوف / و سال اختلاط گرگ و ميش / دستي براي تفکيک بر نميآمد...
با نگاهي به اشعار سلمان هراتي ميتوان به استعاره هاي بکر، بديع و برجسته اي دست يافت که به زيبايي در خشت واژگان شاعر جا افتاده و تصويري روشن ، فضايي سبز و لطيف را در ذهن خواننده ايجاد ميکند.
او در اين شعر با خطاب قرار دادن وطن و بخشيدن شخصيت انساني به آن ، زبان گوياي انقلاب و شاعر متعهد آن را نمايندگي مي کند: اي ايستاده در چمن آفتابي معلوم / وطن من / اي تواناترين مظلوم / تو را دوست مي دارم / اي آفتاب شمايل دريا دل / اي منظومه ي نفيس غم و لبخند / اي فروتن نيرومند / ايستاده ايم در کنار تو سبز و سربلند ...
در شعر سلمان عاطفه ميان عناصر شعري رابطه اي لطيف برقرار ميکند که اين رابطه براي خواننده و مخاطب ملموس است .